(آنگاه كه خبر كشته شدن محمد بن ابى بكر را به او دادند فرمود) همانا اندوه ما بر شهادت او ، به اندازه شادى شاميان است، جز آن كه از آن يك دشمن ، و از ما يك دوست كم شد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( حسین استادولی)  >  دادخواهی از قریش ( خطبه شماره 172 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

          172.و من خطبة له (علیه السلام):

حمد الله‏

  1. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا تُوَارِي عَنْهُ سَمَاءٌ سَمَاءً وَ لَا أَرْضٌ أَرْضاً.
    يوم الشورى‏
     منها
  2. وَ قَدْ قَالَ قَائِلٌ إِنَّكَ عَلَى هَذَا الْأَمْرِ يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ لَحَرِيصٌ فَقُلْتُ بَلْ أَنْتُمْ وَ اللَّهِ لَأَحْرَصُ وَ أَبْعَدُ وَ أَنَا أَخَصُّ وَ أَقْرَبُ وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ حَقّاً لِي وَ أَنْتُمْ تَحُولُونَ بَيْنِي وَ بَيْنَهُ وَ تَضْرِبُونَ وَجْهِي دُونَهُ.
  3. فَلَمَّا قَرَّعْتُهُ بِالْحُجَّةِ فِي الْمَلَإِ الْحَاضِرِينَ هَبَّ كَأَنَّهُ بُهِتَ لَا يَدْرِي مَا يُجِيبُنِي بِهِ‏.
    الاستنصار على قريش‏
  4. اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَعْدِيكَ عَلَى قُرَيْشٍ وَ مَنْ أَعَانَهُمْ فَإِنَّهُمْ قَطَعُوا رَحِمِي وَ صَغَّرُوا عَظِيمَ مَنْزِلَتِيَ وَ أَجْمَعُوا عَلَى مُنَازَعَتِي أَمْراً هُوَ لِي ثُمَّ قَالُوا أَلَا إِنَّ فِي الْحَقِّ أَنْ تَأْخُذَهُ وَ فِي الْحَقِّ أَنْ تَتْرُكَهُ‏.
    منها في ذكر أصحاب الجمل‏
  5. فَخَرَجُوا يَجُرُّونَ حُرْمَةَ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)كَمَا تُجَرُّ الْأَمَةُ عِنْدَ شِرَائِهَا   مُتَوَجِّهِينَ بِهَا إِلَى الْبَصْرَةِ فَحَبَسَا نِسَاءَهُمَا فِي بُيُوتِهِمَا وَ أَبْرَزَا حَبِيسَ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)لَهُمَا وَ لِغَيْرِهِمَا فِي جَيْشٍ مَا مِنْهُمْ رَجُلٌ إِلَّا وَ قَدْ أَعْطَانِي الطَّاعَةَ وَ سَمَحَ لِي بِالْبَيْعَةِ طَائِعاً غَيْرَ مُكْرَهٍ .
  6. فَقَدِمُوا عَلَى عَامِلِي بِهَا وَ خُزَّانِ بَيْتِ مَالِ الْمُسْلِمِينَ وَ غَيْرِهِمْ مِنْ أَهْلِهَا فَقَتَلُوا طَائِفَةً صَبْراً وَ طَائِفَةً غَدْراً.
  7.  فَوَاللَّهِ [إِنْ‏] لَوْ لَمْ يُصِيبُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا رَجُلًا وَاحِداً مُعْتَمِدِينَ لِقَتْلِهِ بِلَا جُرْمٍ جَرَّهُ لَحَلَّ لِي قَتْلُ ذَلِكَ الْجَيْشِ كُلِّهِ إِذْ حَضَرُوهُ فَلَمْ يُنْكِرُوا وَ لَمْ يَدْفَعُوا عَنْهُ بِلِسَانٍ وَ لَا بِيَدٍ .
  8. دَعْ مَا [إِنَّهُمْ‏] أَنَّهُمْ قَدْ قَتَلُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِثْلَ الْعِدَّةِ الَّتِي دَخَلُوا بِهَا عَلَيْهِمْ‏.

متن فارسی

 از یک خطبه ی  آن حضرت درباره ی  شورای خلافت، دادخواهی از قریش، یاران جمل

  1. سپاس خدایی را که آسمانی آسمان دیگر را، و زمینی زمین دیگر را از دید او پوشیده نمی  دارد.
    شورای خلافت
  2. (در آن روز) کسی گفت[1] : ای پسر ابوطالب، تو بر این کار بسیار حریص هستی گفتم: - عدد بلکه - به خدا سوگند - شما به آن حریصی تر و از شایستگی آن دورترید، و من به آن مخصوص تر و نزدیک ترم. جز این نیست که من حق خود را می جویم که شما میان من و آن جدایی می آفکنید و مرا از آن میرانید.
  3. چون او را در جمع حاضران با دلیل دندان شکن سرکوب کردم شروع کرد به سخنان بی ربط گفتن، گویی خود را باخته،- نمی دانست چه پاسخ دهد!
    شکایت از قریش
  4. خداوندا، بر قریش و یارانشان از تو یاری می جویم، زیرا آنان رشته ی  خویشاوندی با مرا بریدند، و مقام بزرگ مرا کوچک شمردند، و بر آن شدند که کاری را که حق من است از چنگم در آورندسپس گفتند :زنهار که حق را گاه باید بگیری و گاه باید از آن  دست برداری!
    شورشيان جمل
  5. به جنگ با من بیرون شدند در حالی که ناموس رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)  (عایشه) را به سان کنیزی که در معرض فروش گذارند به این سو و آن سو کشیده، به سوی بصره روانه ساختند. آنان (طلحه و زبیر) زنان خود را در خانه  هاشان بازداشتند و پرده نشین رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)را در برابر دیدگان خود و دیگر نامحرمان آشکار نمودند، آن هم در میان لشکری که مردی از آنان نبود جز آنکه با کمال رضایت بدون کمترین اجباری با من قرار طاعت نهاده و دست بیعت داده بود.
  6. آنان بر کارگزار من در بصره (عثمان بن خنیف) و خزانه داران بیت المال مسلمانان و سایر مردم آن شهر در آمدند، گروهی را کت بسته گردن زدند، و گروهی را با فریب و نیرنگ به قتل رساندند.
  7. به خدا سوگند اگر از میان مسلمانان جز یک مرد را عمداً و بدون هیچگونه جرمی نکشته بودند همانا کشتن همه ی  آن لشکر بر من روا بود، زیرا کشتار او را حاضر بودند و اعتراض نکردند، و با دست و زبان از او دفاع ننمودند.
  8.  چه رسد به آنکه گروهی از مسلمانان را به تعداد سپاهی که بر آنان یورش بردند از دم تیغ گذراندند!

[1] وی سعد بن ابی وقاص بود.

 

قبلی بعدی