همانا خداى سبحان روزى فقراء را در اموال سرمايه داران قرار داده است، پس فقيرى گرسنه نمى ماند جز به كاميابى توانگران ، و خداوند از آنان دربارة گرسنگى گرسنگان خواهد پرسيد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( حسین استادولی)  >  آماده ی جنگ با شامیان ( خطبه شماره 43 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

43.و من كلام له (علیه السلام):و قد أشار عليه أصحابه بالاستعداد لحرب أهل الشام بعد إرساله جرير بن عبد الله البجلي إلى معاوية و لم ينزل معاوية على بيعته‏

1.      إِنَّ اسْتِعْدَادِي لِحَرْبِ أَهْلِ الشَّامِ وَ جَرِيرٌ عِنْدَهُمْ إِغْلَاقٌ لِلشَّامِ وَ صَرْفٌ لِأَهْلِهِ عَنْ خَيْرٍ إِنْ أَرَادُوهُ.

2.      وَ لَكِنْ قَدْ وَقَّتُّ لِجَرِيرٍ وَقْتاً لَا يُقِيمُ بَعْدَهُ إِلَّا مَخْدُوعاً أَوْ عَاصِياً وَ الرَّأْيُ عِنْدِي مَعَ الْأَنَاةِ فَأَرْوِدُوا وَ لَا أَكْرَهُ لَكُمُ الْإِعْدَادَ.

3.      وَ لَقَدْ ضَرَبْتُ أَنْفَ هَذَا الْأَمْرِ وَ عَيْنَهُ وَ قَلَّبْتُ ظَهْرَهُ وَ بَطْنَهُ فَلَمْ أَرَ لِي فِيهِ إِلَّا الْقِتَالَ أَوِ الْكُفْرَ بِمَا جَاءَ [بِهِ‏] مُحَمَّدٌ (صلی الله علیه و آله و سلم).

4.      إِنَّهُ قَدْ كَانَ عَلَى الْأُمَّةِ وَالٍ أَحْدَثَ أَحْدَاثاً وَ أَوْجَدَ النَّاسَ مَقَالًا فَقَالُوا ثُمَّ نَقَمُوا فَغَيَّرُوا.


متن فارسی

از یک سخن آن حضرت  هنگامی که یاران حضرتش از او خواستند که آماده ی جنگ با شامیان شود،پس از آنکه جریر بن عبدالله بجلی را نزد  معاویه فرستاده بود ومعاویه تن به بیعت او نداده بود

  1. آماده شدن من برای جنگ با شامیان در حالی که هنوز جریر نزد آنهاست بستن راه آشتی با مردم شام ومانع آنان از دستیابی به هر گونه خیری است اگر خواهان  آن باشند.
  2. من برای جریر زمانی قرار داده ام که پس از اتمام آن در شام نمی  ماند مگر آنکه فریب خورده یا سر از فرمان من پیچیده باشد .نظر من به حفظ آرامش است ،شما هم با رفق وآرامش حرکت کنید ،ودر هر صورت آمادگی شما را نا پسند نمی  دارم.
  3. من این کار را خوب بررسی کرده ام[1]  و پشت وروی آن را دیده ام ،وبرای خودجز این ندیدم که یا  باید با شامیان بجنگم یا به آنچه محمد صلی الله علیه  وآله و سلم آورده کافر شوم.
  4. پیش از این حاکمی بر این امت حکومت داشت (عثمان) که بدعت هایی پدید آورد و زبان مردم را بر سر خود دراز کرد ،آنان هم سخنانی گفتند ،سپس بر آشفتند و(با کشتن وی اوضاع را )تغییر دادند.

[1] تعبیر عربی آن چنین است:من بینی و چشم این کار را زده ام.

قبلی بعدی