استوارى رأى با كسى است كه قدرت و دارايى دارد، با روى آوردن قدرت، روى آورد، و با پشت كردن آن روى بر تابد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( حسین استادولی)  >  هنگام تلاوت يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ‏ ( خطبه شماره 223 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

223.و من كلام ((له (علیه السلام):قاله عند تلاوته‏ يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ‏

  1. أَدْحَضُ مَسْئُولٍ حُجَّةً وَ أَقْطَعُ مُغْتَرٍّ مَعْذِرَةً لَقَدْ أَبْرَحَ جَهَالَةً بِنَفْسِهِ !
  2. يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا جَرَّأَكَ عَلَى ذَنْبِكَ وَ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ وَ مَا أَنَّسَكَ بِهَلَكَةِ نَفْسِكَ .
  3. أَمَا مِنْ دَائِكَ بُلُولٌ أَمْ لَيْسَ مِنْ نَوْمَتِكَ [نَوْمِكَ‏] يَقَظَةٌ أَمَا تَرْحَمُ مِنْ نَفْسِكَ مَا تَرْحَمُ مِنْ غَيْرِكَ.
  4. فَلَرُبَّمَا تَرَى الضَّاحِيَ مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ فَتُظِلُّهُ أَوْ تَرَى الْمُبْتَلَى بِأَلَمٍ يُمِضُّ جَسَدَهُ فَتَبْكِي رَحْمَةً لَهُ فَمَا صَبَّرَكَ عَلَى دَائِكَ وَ جَلَّدَكَ عَلَى مُصَابِكَ وَ عَزَّاكَ عَنِ الْبُكَاءِ عَلَى نَفْسِكَ وَ هِيَ أَعَزُّ الْأَنْفُسِ عَلَيْكَ .
  5. وَ كَيْفَ لَا يُوقِظُكَ خَوْفُ بَيَاتِ نِقْمَةٍ وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعَاصِيهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ !؟فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَةِ فِي قَلْبِكَ بِعَزِيمَةٍ وَ مِنْ كَرَى الْغَفْلَةِ فِي نَاظِرِكَ بِيَقَظَةٍ وَ كُنْ لِلَّهِ مُطِيعاً وَ بِذِكْرِهِ آنِساً وَ تَمَثَّلْ فِي حَالِ تَوَلِّيكَ عَنْهُ إِقْبَالَهُ عَلَيْكَ يَدْعُوكَ إِلَى عَفْوِهِ وَ يَتَغَمَّدُكَ بِفَضْلِهِ وَ أَنْتَ مُتَوَلٍّ عَنْهُ إِلَى غَيْرِهِ.
  6. فَتَعَالَى مِنْ قَوِيٍّ مَا أَكْرَمَهُ وَ تَوَاضَعْتَ مِنْ ضَعِيفٍ مَا أَجْرَأَكَ عَلَى مَعْصِيَتِهِ وَ أَنْتَ فِي كَنَفِ سِتْرِهِ‏مُقِيمٌ وَ فِي سَعَةِ فَضْلِهِ مُتَقَلِّبٌ  فَلَمْ يَمْنَعْكَ فَضْلَهُ وَ لَمْ يَهْتِكْ عَنْكَ سِتْرَهُ بَلْ لَمْ تَخْلُ مِنْ لُطْفِهِ مَطْرَفَ عَيْنٍ فِي نِعْمَةٍ يُحْدِثُهَا لَكَ أَوْ سَيِّئَةٍ يَسْتُرُهَا عَلَيْكَ أَوْ بَلِيَّةٍ يَصْرِفُهَا عَنْكَ فَمَا ظَنُّكَ بِهِ لَوْ أَطَعْتَهُ .
  7. وَ ايْمُ اللَّهِ لَوْ أَنَّ هَذِهِ الصِّفَةَ كَانَتْ فِي مُتَّفِقَيْنِ فِي الْقُوَّةِ مُتَوَازِيَيْنِ فِي الْقُدْرَةِ لَكُنْتَ أَوَّلَ حَاكِمٍ عَلَى نَفْسِكَ بِذَمِيمِ الْأَخْلَاقِ وَ مَسَاوِئِ الْأَعْمَالِ .
  8. وَ حَقّاً أَقُولُ  مَا الدُّنْيَا غَرَّتْكَ وَ لَكِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ وَ لَقَدْ كَاشَفَتْكَ الْعِظَاتِ وَ آذَنَتْكَ عَلَى سَوَاءٍ ،وَ لَهِيَ بِمَا تَعِدُكَ مِنْ نُزُولِ الْبَلَاءِ بِجِسْمِكَ وَ [النَّقْضِ‏] النَّقْصِ فِي قُوَّتِكَ أَصْدَقُ وَ أَوْفَى مِنْ أَنْ تَكْذِبَكَ أَوْ تَغُرَّكَ وَ لَرُبَّ نَاصِحٍ لَهَا عِنْدَكَ مُتَّهَمٌ وَ صَادِقٍ مِنْ خَبَرِهَا مُكَذَّبٌ .
  9. وَ لَئِنْ تَعَرَّفْتَهَا فِي الدِّيَارِ الْخَاوِيَةِ وَ الرُّبُوعِ الْخَالِيَةِ لَتَجِدَنَّهَا مِنْ حُسْنِ تَذْكِيرِكَ وَ بَلَاغِ مَوْعِظَتِكَ بِمَحَلَّةِ الشَّفِيقِ عَلَيْكَ وَ الشَّحِيحِ بِكَ .
  10. وَ لَنِعْمَ دَارُ مَنْ لَمْ يَرْضَ بِهَا دَاراً وَ مَحَلُّ مَنْ لَمْ يُوَطِّنْهَا مَحَلًّا وَ إِنَّ السُّعَدَاءَ بِالدُّنْيَا غَداً هُمُ الْهَارِبُونَ مِنْهَا الْيَوْمَ.
  11. إِذَا رَجَفَتِ الرَّاجِفَةُ وَ حَقَّتْ بِجَلَائِلِهَا الْقِيَامَةُ وَ لَحِقَ بِكُلِّ مَنْسَكٍ أَهْلُهُ وَ بِكُلِّ مَعْبُودٍ عَبَدَتُهُ وَ بِكُلِّ مُطَاعٍ أَهْلُ طَاعَتِهِ فَلَمْ [يَجْرِ] يُجْزَ فِي عَدْلِهِ وَ قِسْطِهِ يَوْمَئِذٍ خَرْقُ بَصَرٍ فِي الْهَوَاءِ وَ لَا هَمْسُ قَدَمٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا بِحَقِّهِ.
  12. فَكَمْ حُجَّةٍ يَوْمَ ذَاكَ دَاحِضَةٌ وَ عَلَائِقِ عُذْرٍ مُنْقَطِعَةٌ فَتَحَرَّ مِنْ أَمْرِكَ مَا يَقُومُ بِهِ عُذْرُكَ وَ تَثْبُتُ بِهِ حُجَّتُكَ وَ خُذْ مَا يَبْقَى لَكَ مِمَّا لَا تَبْقَى لَهُ وَ تَيَسَّرْ لِسَفَرِكَ وَ شِمْ بَرْقَ النَّجَاةِ وَ ارْحَلْ مَطَايَا التَّشْمِيرِ.

متن فارسی

 از یک سخن آن حضرت که هنگام تلاوت این آیه: «ای انسان، چه چیز تو را بر پروردگار بزرگوارت دلیر ساخت؟[1]» فرمود:

1.      آدمی در پاسخ این پرسش دارای باطل ترین دلیل و ناپذیرفته ترین عذرهاست؛ راستی که خود را سخت به نادانی زده و فریفته ی  حجت خویش ساخته  !

  1. ای انسان، چه چیز تو را بر گناهت جرأت داد، و چه چیز تو را بر پروردگارت دلیر ساخت؟ و چه باعث شد که به هلاکت خود خو گرفتی؟
  2. آیا درد تو درمان ندارد، یا خوابت بیداری در پی نمی  آرد؟ آیا دلت به حال خود نمی سوزد چنان که برای دیگران می سوزد؟
  3. چه بسا کسی را در گرمای آفتاب می بینی و بر او سایه می آفکنی، یا کسی را به دردی گرفتار می بینی که تنش را ضعیف و لاغر نموده و از روی دلسوزی بر او می گرایی! پس چه چیز تو را بر درد خود شکیبا کرد، و بر مصیبت خود دلیر و پر طاقت ساخت، و تو را دلداری داد و نگذاشت بر جان خود که از هرکس برایت عزیزتر است اشک بریزی؟!
  4. و چه سان ترس از عذاب شبانه تو را از خواب غفلت بیدار نمی سازد با آنکه با گناهان خود در گرداب خشم و قهر الهی فرو رفته ای؟!

پس درد سستی و سهل انگاری را که در دلت افتاده به یک اراده درمان کن، و خواب غفلت را که در چشمانت نشسته به یک بیداری بیرون ران. فرمانبر خدا باش، و با ذکر او دمساز شو، در آن هنگام که روی از او برمی گردانی در نظر مجسم کن که چه سان به تو روی می آورد و تو را به بخشایش و گذشت خویش فرامی خواند، و در همان حال که تو روی به دیگری کردهای سراپایت را به فضل خود می پوشاند.

  1. وه از این خدای نیرومند که چه کریم و با گذشت است!و از تو بنده ی  خوار و ناتوان که در نافرمانی او چه خیره ودلیری، با آنکه در پناه عیب پوشی او به سر می بری،و در پهنای فضل و بخشش او می جنبیا نه تو را از خوان فضل خود بازداشته، و نه پرده ی  گناهت را دریده، حتی در یک چشم به هم زدن از لطف او دور نبوده  ای، چه در نعمتی که برایت پدید آورده، یا گاهی که بر تو پوشانده، یا بلایی که از پیرامونت دور گردانده است. پس تو پنداری که اگر فرمانش می بردی با تو چه می کرد!
  2. به خدا سوگند اگر این صفت (که یکی روی آورد و دیگری رورى برگرداند) در دو کسی وجود داشت که در نیرو و توانایی با هم برابر بودند، هر آینه تو نخستین کسی بودی که درباره ی  خود به زشت خویی و بدرفتاری حکم می دادی.
  3. راست میگویم، دنیا تو را نفریفت، بلکه تو بودی که فریفته ی آن شدی، زیرا او پندهایش را آشکارا در اختیارت نهاد، و یکسان و عادلانه به تو اعلام خطر داد. دنیایی که پیوسته درد و ناراحتی تن و کاهش نیرو را به تو وعده می دهد همانا راستگوتر و وفادارتر از آن است که به تو دروغ بگوید و یا تو را بفریبد. چه بسا حادثه ای از سوی او پیش آید و تو را اندرزگوید اما به او بدبین باشی، و یا خبر راستی برایت بیآورد و تو او را دروغگو پنداری.
  4. و اگر بخواهی با دیدن خانه  های ویران و مساکن خالی و بی صاحب با دنیا آشنا شوی خواهی دید که او با یادآوری های نیکو و پندهای رسایش به تو، برایت چون یاری دلسوز و کسی که بر هلاکتات دریغ می ورزد خواهد بود!
  5. دنیا سرایی است خوب برای کسانی که دل به این سرانبندند، و جایی است نیکو برای کسانی که آن را وطن دائمی نشمارند! فردای قیامت کسانی از دنیا خوشبختی برده اند که امروز از آن می گریزند.
  6. آن دم که در صور دمیده شود و همه چیز را بلرزاند و زیر و رو کند، و قیامت با حوادث هول انگیزش رخ دهد، و پیروان هر آیینی به آیین خود، و پرستندگان هر معبودی به معبود خود، و فرمانبران هر فرمانروایی به فرمانروای خود بپیوندند، و در پیشگاه عدل و داد خدا حتی یک نگاه به آسمان و یک گام آهسته بر زمین را جز به حق و درستی پاداش ندهند.
  7. در آن روز چه حجت هایی که باطل شود، و چه بهانه های بی سر و تهی که قطع گردد!پس در کار خویش به دنبال آن باش که عذرت بدان پا بگیرد، و حجتت بدان ثابت شود. پس آنچه را که برایت می ماند از آنچه برای آن نمی مانی برگیر (برای آخرتت از دنیایت بهره گیر)، و آماده ی سفر آخرت شو، و چشم به برق جهنده ی  نجات بدوز، و اسب عزم و آهنگ را زین کن.

 

[1] سوره ی  انفطار، آیه ی  ۶.

قبلی بعدی