ناتوانى ، آفت و شكيبايى ، شجاعت و زُهد ، ثروت و پرهيزكارى ، سپرِ نگه دارنده است : و چه همنشين خوبى است راضى بودن و خرسندى .
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( حسین استادولی)  >  پیشگویی از حوادث ناگوار ( خطبه شماره 108 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

108.و من خطبة له (علیه السلام):و هي من خطب الملاحم‏

اللّه تعالى‏

  1. الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَجَلِّي لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ وَ الظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ .
  2. خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَيْرِ رَوِيَّةٍ إِذْ كَانَتِ الرَّوِيَّاتُ لَا تَلِيقُ إِلَّا بِذَوِي الضَّمَائِرِ وَ لَيْسَ بِذِي ضَمِيرٍ فِي نَفْسِهِ.
  3. خَرَقَ عِلْمُهُ بَاطِنَ غَيْبِ السُّتُرَاتِ وَ أَحَاطَ بِغُمُوضِ عَقَائِدِ السَّرِيرَاتِ‏.
    وَ مِنْهَا فِي ذِكْرِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و آله ‏و سلم ‏
  4. اخْتَارَهُ مِنْ شَجَرَةِ الْأَنْبِيَاءِ وَ مِشْكَاةِ الضِّيَاءِ وَ ذُؤَابَةِ الْعَلْيَاءِ وَ سُرَّةِ الْبَطْحَاءِ وَ مَصَابِيحِ الظُّلْمَةِ وَ يَنَابِيعِ الْحِكْمَةِ.
    فتنة بني أمية 
    و منها
  5. طَبِيبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَى مَوَاسِمَهُ يَضَعُ ذَلِكَ حَيْثُ الْحَاجَةُ إِلَيْهِ مِنْ قُلُوبٍ عُمْيٍ وَ آذَانٍ صُمٍّ وَ أَلْسِنَةٍ بُكْمٍ مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ وَ مَوَاطِنَ الْحَيْرَةِ .
  6. لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِأَضْوَاءِ الْحِكْمَةِ وَ لَمْ يَقْدَحُوا بِزِنَادِ الْعُلُومِ الثَّاقِبَةِ فَهُمْ فِي ذَلِكَ كَالْأَنْعَامِ السَّائِمَةِ وَ الصُّخُورِ الْقَاسِيَةِ .
  7. قَدِ انْجَابَتِ السَّرَائِرُ لِأَهْلِ الْبَصَائِرِ وَ وَضَحَتْ مَحَجَّةُ الْحَقِّ لِخَابِطِهَا وَ أَسْفَرَتِ السَّاعَةُ عَنْ وَجْهِهَا وَ ظَهَرَتِ الْعَلَامَةُ لِمُتَوَسِّمِهَا .
  8. مَا لِي أَرَاكُمْ أَشْبَاحاً بِلَا أَرْوَاحٍ وَ أَرْوَاحاً بِلَا أَشْبَاحٍ وَ نُسَّاكاً بِلَا صَلَاحٍ وَ تُجَّاراً بِلَا أَرْبَاحٍ وَ أَيْقَاظاً نُوَّماً وَ شُهُوداً غُيَّباً وَ نَاظِرَةً عَمْيَاءَ وَ سَامِعَةً صَمَّاءَ وَ نَاطِقَةً بَكْمَاءَ ؟
  9. رَايَةُ ضَلَالٍ قَدْ قَامَتْ عَلَى قُطْبِهَا وَ تَفَرَّقَتْ بِشُعَبِهَا تَكِيلُكُمْ بِصَاعِهَا وَ تَخْبِطُكُمْ بِبَاعِهَا .
  10. قَائِدُهَا خَارِجٌ مِنَ الْمِلَّةِ قَائِمٌ عَلَى [الضَّلَّةِ] الضِّلَّةِ فَلَا يَبْقَى يَوْمَئِذٍ مِنْكُمْ إِلَّا ثُفَالَةٌ كَثُفَالَةِ الْقِدْرِ أَوْ نُفَاضَةٌ كَنُفَاضَةِ الْعِكْمِ .
  11. تَعْرُكُكُمْ عَرْكَ الْأَدِيمِ وَ تَدُوسُكُمْ دَوْسَ الْحَصِيدِ وَ تَسْتَخْلِصُ الْمُؤْمِنَ مِنْ بَيْنِكُمُ اسْتِخْلَاصَ الطَّيْرِ الْحَبَّةَ الْبَطِينَةَ مِنْ بَيْنِ هَزِيلِ الْحَبِّ .
  12. أَيْنَ تَذْهَبُ بِكُمُ الْمَذَاهِبُ وَ تَتِيهُ بِكُمُ الْغَيَاهِبُ وَ تَخْدَعُكُمُ الْكَوَاذِبُ وَ مِنْ أَيْنَ تُؤْتَوْنَ وَ أَنَّى تُؤْفَكُونَ فَ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتابٌ‏ وَ لِكُلِّ غَيْبَةٍ إِيَابٌ .
  13. فَاسْتَمِعُوا مِنْ رَبَّانِيِّكُمْ وَ أَحْضِرُوهُ قُلُوبَكُمْ وَ اسْتَيْقِظُوا إِنْ هَتَفَ بِكُمْ   وَ لْيَصْدُقْ رَائِدٌ أَهْلَهُ وَ لْيَجْمَعْ شَمْلَهُ وَ لْيُحْضِرْ ذِهْنَهُ.
  14. فَلَقَدْ فَلَقَ لَكُمُ الْأَمْرَ فَلْقَ الْخَرَزَةِ وَ قَرَفَهُ قَرْفَ الصَّمْغَةِ .
  15. فَعِنْدَ ذَلِكَ أَخَذَ الْبَاطِلُ مَآخِذَهُ وَ رَكِبَ الْجَهْلُ مَرَاكِبَهُ وَ عَظُمَتِ الطَّاغِيَةُ وَ قَلَّتِ الدَّاعِيَةُ وَ صَالَ الدَّهْرُ صِيَالَ السَّبُعِ الْعَقُورِ وَ هَدَرَ فَنِيقُ الْبَاطِلِ بَعْدَ كُظُومٍ .
  16. وَ تَوَاخَى النَّاسُ عَلَى الْفُجُورِ وَ تَهَاجَرُوا عَلَى الدِّينِ وَ تَحَابُّوا عَلَى الْكَذِبِ وَ تَبَاغَضُوا عَلَى الصِّدْقِ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ كَانَ الْوَلَدُ غَيْظاً وَ الْمَطَرُ قَيْظاً وَ تَفِيضُ اللِّئَامُ فَيْضاً وَ تَغِيضُ الْكِرَامُ غَيْضاً .
  17. وَ كَانَ أَهْلُ ذَلِكَ الزَّمَانِ ذِئَاباً وَ سَلَاطِينُهُ سِبَاعاً وَ أَوْسَاطُهُ أُكَّالًا [أَكَالًا] وَ فُقَرَاؤُهُ أَمْوَاتاً وَ غَارَ الصِّدْقُ وَ فَاضَ الْكَذِبُ .
  18. وَ اسْتُعْمِلَتِ الْمَوَدَّةُ بِاللِّسَانِ وَ تَشَاجَرَ النَّاسُ بِالْقُلُوبِ وَ صَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً وَ الْعَفَافُ عَجَباً وَ لُبِسَ‏ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً.

متن فارسی

از یک خطبه ی  آن حضرت

 در پیشگویی از حوادث ناگوار

  1. خدای بزرگ سپاس و ستایش خدا را که با کارآفرینش بر آفریدگانش جلوه گر است، و با ارائه ی  دلایل خود بر دل های آنان آشکار است.
  2. آفریدگان را بدون به کاربردن اندیشه آفرید، زیرا اندیشه کردن ها ویژه ی  موجوداتی است که از قلب و حواس برخوردارند و خداوند را ذاتاً قلب و حواس نیست.
  3. علم او سراپرده های غیب را شکافته و به باطن آنها نفوذ یافته،و به عمق و پیچاپیچ اسرار نهانی احاطه دارد.
    پیامبر (صلى الله عليه  و آله و سلم)
  4. خداوند او را از درخت پیامبران، و مشکات نور، و اوج شرف، و مرکز سرزمین بطحا، و چراغهای روشنگر تاریکی ها، و سرچشمه های حکمت برگزید.
  5. پیامبر طبیب روحانی دوره گردی بود که داروهایش را پیچیده، و ابزار جراحی را داغ نموده، آن را بر هر جا که نیاز بود می نهاد، از دل های کور گرفته  تا گوشهای کر و زبانهای لالی؛ وی دارو به دست در جستجوی مواضع غفلت و مواطن حیرت و علاج آنها بود.
  6. اما مردم عصر او از نور حکمت بهره نمی  گرفتند، و با کبریت علوم درخشان چراغ ذهن نمی  افروختند، بلکه در این امر به سان چهار پایان چرنده، و صخره های سخت بودند.
    فتنه ی  بنی امیه
  7. اکنون رازها برای اهل بینش برملا کردیده، و راه حق برای کسی که کورکورانه حرکت می کرد روشن شده. قیامت نقاب از چهره برکشیده، و نشانه ها برای هوشمندان آشکار گردیده است.
  8. چرا شما را پیکرهایی بی روح، و ارواحی بی پیکر، و پارسایانی ناشایست، و تاجرانی بی سود، و بیدارانی خفته، و حاضرانی غایب، و بینندگانی کور، و شنوندگانی کر، و گویندگانی لال می بینم؟!
  9. (می بینم که) درفش گمراهی بر مرکز خود برپا شده، و افراد خود را همه جا پراکنده نموده، شما را (برای سپردن به دست مرگ) چون حبوبات پیمانه می کند، وزیر دست و پا لگد کوب می سازد.[1]
  10. رهبر آن از راه دین و آیین برون رفته، و بر جاده ی  گمراهی ایستاده.در آن روز از شما کسی جز مانند آنچه ته دیگ ته نشین می شود یا خرده نانی که از سفره بیرون ریزند باقی نخواهد ماند .
  11. آن فتنه مانند چرمی که دباغی کنند شما را به هم می مالد و مانند کوبیدن خرمن پایمال می سازد، و مؤمنان را به سان مرغی که دانه های درشت را از میان دانه های ریز برمی چیند از میان شما برخواهد چید.
  12. این راه های گوناگون شما را به کجا می برد، و چگونه تاریکی هاسرگردانتان می سازد، و دروغ ها فریبتان می دهد؟! از کجا ضربه می خورید، و به کجا باز می برندتان؟! هر اجلی را نوشتاری است، و هر غیبتی را بازگشتی .
  13. پس سخن پیشوای خداشناسان را بشنوید، و به کلام او دل بدهید، و چون بر سرتان فریاد زند بیدار شوید.پیشاهنگ و خبرگزار باید به یارانش راستگوید، و حواسش را جمع و ذهنش را حاضر کند.
  14. پیشوایتان ساز مطلب را مانند شکافتن مهره، برایتان شکافت و لب مطلب را مانند میوه ی  پوست کنده[2] ، آشکارا در اختیارتان نهاد.
  15. در چنین شرایطی است که باطل در جاهای خود جایگزین شده، و نادانی بر مرکب های خود سوار شود، و گروه سرکش ستمگر بزرگ گردند، و فراخوانان به حق اندک شوند، و روزگار مانند وحشی گزنده حمله کند، و شتر باطل پس از سکوت کف بردهان آورد و نعره زند.
  16. و مردم بر اساس گناه برادری کنند، و بر اساس دین از هم دوری گزینند، بر اساس دروغ دوستی ورزند، و بر اساس راستی با هم دشمنی نمایند. در آن  هنگام فرزند ناخلف و نافرمان شود، و باران گرم و سوزان گردد. چشمه ی  اراذل و اوباش فوران کند، و چشمه ی  بزرگان و شرافتمندان فرونشیند.
  17. مردم (زورمند) آن زمان گرگ، و حاکمانش درنده، و میان حالش طعمه، و تهیدستانش مرده باشند.چشمه ی  راستی بخشکد، و چشمه ی  ناراستی بجوشد.
  18. دوستی ها زبانی گردد، و مردم در دل دشمن یکدیگر باشند. فسق و فجور تبار خانوادگی گردد، و پاکدامنی عجب باشد،
 


[1] یا مانند برگ از درخت فرو میریزد.

[2] تعبیر متن چنین است: مانند صمغ تراشیده شده از درخت.

قبلی بعدی