متن عربی
57.و من كلام له (علیه السلام):في صفة رجل مذموم ثم في فضله هو (علیه السلام)
1. أَمَّا إِنَّهُ سَيَظْهَرُ عَلَيْكُمْ بَعْدِي رَجُلٌ رَحْبُ الْبُلْعُومِ مُنْدَحِقُ الْبَطْنِ يَأْكُلُ مَا يَجِدُ وَ يَطْلُبُ مَا لَا يَجِدُ فَاقْتُلُوهُ وَ لَنْ تَقْتُلُوهُ .
2. أَلَا وَ إِنَّهُ سَيَأْمُرُكُمْ بِسَبِّي وَ الْبَرَاءَةِ مِنِّي فَأَمَّا السَّبُّ فَسُبُّونِي فَإِنَّهُ لِي زَكَاةٌ وَ لَكُمْ نَجَاةٌ وَ أَمَّا الْبَرَاءَةُ فَلَا تَتَبَرَّءُوا مِنِّي .
3. فَإِنِّي وُلِدْتُ عَلَى الْفِطْرَةِ وَ سَبَقْتُ إِلَى الْإِيمَانِ وَ الْهِجْرَةِ.
متن فارسی
ازیک سخن آن حضرت به یاران خود در وصف یک مرد بدنام (معاویه)و فضیلت خود
- هان!پس از من مردی بر شما چیره شود گلو گشاده وشکم گنده ،که هر چه یابد می خورد وآنچه نمی یابد می طلبد .وی را بکشید.ولی نه،هرگز او را نخواهید کشت.
- هان!او شما را وادار خواهد ساخت که مرا ناسزا گوییدو از من بیزاری بجویید.ناسزا را بگویید ،زیرا موجب پاکی و بالندگی من ورهایی شما ست.
- اما زنهار که از من بیزاری نجویید ،زیرا من مسلمان به دنیا آمده ام ،و پیش از همه کس ایمان آورده و هجرت گزیده ام . [1]
[1] ظاهرا مراد این است که ناسزا گفتن به مسلمان موجب کفر نیست ولی برائت جستن از او موجب کفر و ارتداد است . چنان که کشتن مؤمن به خاطر نزاعهای شخصی موجب کفر قاتل نیست ولی کشتن او به خاطر ایمانش موجب کفر قاتل خواهد بود. بنابراین در هنگام تقیه لازم نیست از ان حضرت برائت جست . زیرا می توان بر مسحل ممالک بودن آن حضرت استدلال کرد.