اى مردم، بايد خدا شما را به هنگام نعمت همانند هنگامه كيفر ، ترسان بنگرد ، زيرا كسى كه رفاه و گشايش را زمينة گرفتار شدن خويش نداند ، پس خود را از حوادث ترسناك ايمن مى پندارد و آن كس كه تنگدستى را آزمايش الهى نداند پاداشى را كه اميدى به آن بود از دست خواهد
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( حسین استادولی)  >  به طلحه و زبیر ( نامه شماره 54 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

54 .و من كتاب له (علیه السلام)  إلى طلحة و الزبير (مع عمران بن الحصين الخزاعي) ذكره أبو جعفر الإسكافي في كتاب المقامات في مناقب أمير المؤمنين عليه السلام.

  1. أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتُمَا وَ إِنْ كَتَمْتُمَا أَنِّي لَمْ أُرِدِ النَّاسَ حَتَّى أَرَادُونِي وَ لَمْ أُبَايِعْهُمْ حَتَّى بَايَعُونِي وَ إِنَّكُمَا مِمَّنْ أَرَادَنِي وَ بَايَعَنِي وَ إِنَّ الْعَامَّةَ لَمْ تُبَايِعْنِي لِسُلْطَانٍ غَالِبٍ وَ لَا [لِحِرْصٍ‏] لِعَرَضٍ حَاضِرٍ فَإِنْ‏ كُنْتُمَا بَايَعْتُمَانِي طَائِعَيْنِ فَارْجِعَا وَ تُوبَا إِلَى اللَّهِ مِنْ قَرِيبٍ وَ إِنْ كُنْتُمَا بَايَعْتُمَانِي كَارِهَيْنِ فَقَدْ جَعَلْتُمَا لِي عَلَيْكُمَا السَّبِيلَ بِإِظْهَارِكُمَا الطَّاعَةَ وَ إِسْرَارِكُمَا الْمَعْصِيَةَ .
  2. وَ لَعَمْرِي مَا كُنْتُمَا بِأَحَقِّ الْمُهَاجِرِينَ بِالتَّقِيَّةِ وَ الْكِتْمَانِ وَ إِنَّ دَفْعَكُمَا هَذَا الْأَمْرَ [قَبْلَ‏] مِنْ قَبْلِ أَنْ تَدْخُلَا فِيهِ كَانَ أَوْسَعَ عَلَيْكُمَا مِنْ خُرُوجِكُمَا مِنْهُ بَعْدَ إِقْرَارِكُمَا بِهِ .
  3. وَ قَدْ زَعَمْتُمَا أَنِّي قَتَلْتُ عُثْمَانَ فَبَيْنِي وَ بَيْنَكُمَا مَنْ تَخَلَّفَ عَنِّي وَ عَنْكُمَا مِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ ثُمَّ يُلْزَمُ كُلُّ امْرِئٍ بِقَدْرِ مَا احْتَمَلَ فَارْجِعَا أَيُّهَا الشَّيْخَانِ عَنْ رَأْيِكُمَا فَإِنَّ الْآنَ [أَعْظَمُ‏] أَعْظَمَ أَمْرِكُمَا الْعَارُ مِنْ قَبْلِ أَنْ [يَجْتَمِعَ‏] يَتَجَمَّعَ الْعَارُ وَ النَّارُ وَ السَّلَامُ‏.

متن فارسی

54-از یک نامه ی  آن حضرت به طلحه و زبیر (که توسط عمران بن حصین خزاعی فرستاد) این نامه را ابوجعفر اسکافی در کتاب «مقامات» که در مناقب امیرمؤمنان (علیه السلام) نگاشته، آورده است .

(1)اما بعد، شما دو تن گرچه پنهان می دارید اما نیک میدانید که من در پی مردم نیامدم تا آن که آنان در پی من آمدند، و با آنان بیعت نکردم تا آنکه آنان با من بیعت نمودند. شما دو تن نیز از کسانی بودید که در پی من آمدند و با من بیعت کردند. مردم هم از ترس قدرتی حاکم و یا به طمع کالایی نقد با من بیعت نکردند.

پس اگر شما از روی رغبت با من بیعت نمودید از بیعت شکنی دست بردارید و هرچه زودتر به سوی خداوند بازگردید. و اگر به ناخواه با من بیعت کردید باز هم راه اعتراض مرا بر خود گشودهاید که اظهار طاعت کردهاید و در دل خیال نافرمانی داشته اید.

(2) به جان خودم سوگند که شما از سایر مهاجرین شایسته تر به پنهان داشتن عقیده و پنهان کاری نبودید (که بگویید تقیه نموده اید)، و اگر پیش از آنکه به این کار درآید (بیعت کنید) آن را رد می کردید راه بر شما بازتر بود تا پس از آنکه به آن اقرار نموده اید اکنون بخواهید از آن بیرون روید.

(3)و شما پندارید که من عثمان را کشته ام! بیایید از مردم مدینه کسی که نه با من بود و نه با شما می آن ما داوری کند، آنگاه هریک از ما به اندازه ی  جرمی که متحمل شده پاسخگو باشد. ای دو پیرمرد، از این اندیشه ی  خود دست بردارید، زیرا اکنون بزرگ ترین چیزی که دامنگیرتان می شود است، پیش و آتش دوزخ هر دو برایتان فراهم آید، والسلام.

قبلی بعدی