رترين بى نيازى و دارايى، نوميدى است از آنچه در دست مردم است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( حسین استادولی)  >  اندرز به یاران خود ( خطبه شماره 116 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

116.و من خطبة له (علیه السلام):و فيها ينصح أصحابه‏

  1. أَرْسَلَهُ دَاعِياً إِلَى الْحَقِّ وَ شَاهِداً عَلَى الْخَلْقِ .
  2. فَبَلَّغَ رِسَالاتِ رَبِّهِ غَيْرَ وَانٍ وَ لَا مُقَصِّرٍ وَ جَاهَدَ فِي اللَّهِ أَعْدَاءَهُ غَيْرَ وَاهِنٍ وَ لَا مُعَذِّرٍ .
  3. إِمَامُ مَنِ اتَّقَى وَ بَصَرُ مَنِ اهْتَدَى‏.
    و منها
  4. وَ لَوْ تَعْلَمُونَ مَا أَعْلَمُ مِمَّا طُوِيَ عَنْكُمْ غَيْبُهُ إِذاً لَخَرَجْتُمْ إِلَى الصُّعُدَاتِ تَبْكُونَ عَلَى أَعْمَالِكُمْ وَ تَلْتَدِمُونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ وَ لَتَرَكْتُمْ أَمْوَالَكُمْ لَا حَارِسَ لَهَا وَ لَا خَالِفَ عَلَيْهَا .
  5. وَ لَهَمَّتْ كُلَّ امْرِئٍ مِنْكُمْ نَفْسُهُ لَا يَلْتَفِتُ إِلَى غَيْرِهَا وَ لَكِنَّكُمْ نَسِيتُمْ مَا ذُكِّرْتُمْ وَ أَمِنْتُمْ مَا حُذِّرْتُمْ فَتَاهَ عَنْكُمْ رَأْيُكُمْ وَ تَشَتَّتَ عَلَيْكُمْ أَمْرُكُمْ .
  6. وَ لَوَدِدْتُ أَنَّ اللَّهَ فَرَّقَ بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ أَلْحَقَنِي بِمَنْ هُوَ أَحَقُّ بِي مِنْكُمْ
  7. قَوْمٌ وَ اللَّهِ مَيَامِينُ الرَّأْيِ مَرَاجِيحُ الْحِلْمِ مَقَاوِيلُ بِالْحَقِّ مَتَارِيكُ لِلْبَغْيِ.
  8. مَضَوْا قُدُماً عَلَى الطَّرِيقَةِ وَ أَوْجَفُوا عَلَى الْمَحَجَّةِ فَظَفِرُوا بِالْعُقْبَى الدَّائِمَةِ وَ الْكَرَامَةِ الْبَارِدَةِ .
  9. أَمَا وَ اللَّهِ لَيُسَلَّطَنَّ عَلَيْكُمْ غُلَامُ ثَقِيفٍ الذَّيَّالُ الْمَيَّالُ يَأْكُلُ خَضِرَتَكُمْ وَ يُذِيبُ شَحْمَتَكُمْ .
  10. إِيهٍ أَبَا وَذَحَةَ.

[قال الشريف الوذحة الخنفساء و هذا القول يومئ به إلى الحجاج و له مع الوذحة حديث ليس هذا موضع ذكره‏]


متن فارسی

از یک خطبه ی  آن حضرت

در اندرز به یاران خود

  1. خداوند پیامبر(صلى الله عليه  و آله و سلم)را فراخواننده به سوی حق، و گواه بر خلق فرستاد.
  2. آن حضرت بدون کمترین سستی و کوتاهی پیام های پروردگارش را به مردم رساند، و بی هیچ ضعف و عذر تراشی با دشمنان خدا جنگید.
  3. او پیشوای پرهیزگاران، و چشم و چراغ هدایت یافتگان بود.
    غفلت مردم و گلایه از یاران
  4. اگر از اموری که بر شما پنهان است آنچه را که من میدانم میدانستید سر به بیابانها گذاشته بر اعمالتان می گریستید، و مانند زنان داغدیده بر سر و سینه می کوفتید، و اموال خود را بدون نگهبان و سرپرست رها می ساختید.
  5. و هر کس را فکر خود مشغول می داشت و به دیگران توجه نمی  نمود. ولی آنچه را به شما یادآور شدند فراموش کرده اید،و خود را از آنچه برحذرتان داشته اند ایمن دانسته اید، از این رو رایتان پریشان، و کارتان پراکنده گشته  است.
  6. چقدر دوست دارم خداوند میان من و شما جدایی می آفکند، و مرا به کسانی که از شما به من لایق ترند ملحق می ساخت.
  7. همان مردمی که به خدا سوگند مبارک رأی و وزین عقل و حقگوی و ستم ستیز بودند.
  8. آنان که در راه حق پیش تاختند، و در مسیر هدایت شتافتند، آنگاه به نعمت جاوید سرای دیگر و کرامت گوارای آن دست یافتند.
  9. هان، به خدا سوگند جوانی از قبیله ی  ثقیف بر شما مسلط خواهد شد بس متکبر و رویگردان از حق، که سبزه های شما (اموالتان) را بخورد، و پیه تنتان را آب کند!
  10. فشارت را بیشترکن ای ابا و ذحه!

مؤلف: «وذحه» سوسک سرگین غلتان (جعل) است.

 و این گفته اشاره به حجاج است، و او با این حیوان پلید داستانی دارد که جای نقل آن نیست.

قبلی بعدی