مردم ستمكار را سه نشان است: با سركشى به مافوق خود ستم روا دارد، و به زير دستان خود با زور و چيرگى ستم مى كند، و ستمكاران را يارى مى دهد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( حسین استادولی)  >  وصف آفریدگار ( خطبه شماره 163 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

163.و من خطبة له (علیه السلام):

الخالق جل و علا

  1. الْحَمْدُ لِلَّهِ خَالِقِ الْعِبَادِ وَ سَاطِحِ الْمِهَادِ وَ مُسِيلِ الْوِهَادِ وَ مُخْصِبِ النِّجَادِ .
  2. لَيْسَ لِأَوَّلِيَّتِهِ ابْتِدَاءٌ وَ لَا لِأَزَلِيَّتِهِ انْقِضَاءٌ هُوَ الْأَوَّلُ وَ لَمْ يَزَلْ وَ الْبَاقِي بِلَا أَجَلٍ خَرَّتْ لَهُ الْجِبَاهُ وَ وَحَّدَتْهُ الشِّفَاهُ .
  3. حَدَّ الْأَشْيَاءَ عِنْدَ خَلْقِهِ لَهَا إِبَانَةً لَهُ مِنْ شَبَهِهَالَا تُقَدِّرُهُ الْأَوْهَامُ بِالْحُدُودِ وَ الْحَرَكَاتِ وَ لَا بِالْجَوَارِحِ وَ الْأَدَوَاتِ.
  4. لَا يُقَالُ لَهُ مَتَى وَ لَا يُضْرَبُ لَهُ أَمَدٌ بِحَتَّى الظَّاهِرُ لَا يُقَالُ مِمَّ وَ الْبَاطِنُ لَا يُقَالُ فِيمَ لَا شَبَحٌ فَيُتَقَصَّى وَ لَا مَحْجُوبٌ فَيُحْوَى لَمْ يَقْرُبْ مِنَ الْأَشْيَاءِ بِالْتِصَاقٍ وَ لَمْ يَبْعُدْ عَنْهَا بِافْتِرَاقٍ .
  5. وَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ مِنْ عِبَادِهِ شُخُوصُ لَحْظَةٍ وَ لَا كُرُورُ لَفْظَةٍ وَ لَا ازْدِلَافُ رَبْوَةٍ وَ لَا انْبِسَاطُ خُطْوَةٍ فِي لَيْلٍ دَاجٍ وَ لَا غَسَقٍ‏ سَاجٍ يَتَفَيَّأُ عَلَيْهِ الْقَمَرُ الْمُنِيرُ وَ تَعْقُبُهُ الشَّمْسُ ذَاتُ النُّورِ فِي الْأُفُولِ وَ الْكُرُورِ وَ [تَقْلِيبِ‏] تَقَلُّبِ الْأَزْمِنَةِ وَ الدُّهُورِ مِنْ إِقْبَالِ لَيْلٍ مُقْبِلٍ وَ إِدْبَارِ نَهَارٍ مُدْبِرٍ.
  6. قَبْلَ كُلِّ غَايَةٍ وَ مُدَّةِ وَ كُلِّ إِحْصَاءٍ وَ عِدَّةٍ تَعَالَى عَمَّا يَنْحَلُهُ الْمُحَدِّدُونَ مِنْ صِفَاتِ الْأَقْدَارِ وَ نِهَايَاتِ الْأَقْطَارِ وَ تَأَثُّلِ الْمَسَاكِنِ وَ تَمَكُّنِ الْأَمَاكِنِ فَالْحَدُّ لِخَلْقِهِ مَضْرُوبٌ وَ إِلَى غَيْرِهِ مَنْسُوبٌ‏.
    ابتداع المخلوقين‏
  7. لَمْ يَخْلُقِ الْأَشْيَاءَ مِنْ أُصُولٍ أَزَلِيَّةٍ وَ لَا مِنْ أَوَائِلَ أَبَدِيَّةٍ بَلْ خَلَقَ مَا خَلَقَ فَأَقَامَ حَدَّهُ وَ صَوَّرَ فَأَحْسَنَ صُورَتَهُ لَيْسَ لِشَيْ‏ءٍ مِنْهُ امْتِنَاعٌ وَ لَا لَهُ بِطَاعَةِ شَيْ‏ءٍ انْتِفَاعٌ .
  8. عِلْمُهُ بِالْأَمْوَاتِ الْمَاضِينَ كَعِلْمِهِ بِالْأَحْيَاءِ الْبَاقِينَ وَ عِلْمُهُ بِمَا فِي السَّمَاوَاتِ الْعُلَى كَعِلْمِهِ بِمَا فِي الْأَرَضِينَ السُّفْلَى‏.
    منها
  9. أَيُّهَا الْمَخْلُوقُ السَّوِيُّ وَ الْمُنْشَأُ الْمَرْعِيُّ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ مُضَاعَفَاتِ الْأَسْتَارِ بُدِئْتَ‏ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ‏ وَ وُضِعْتَ‏ فِي قَرارٍ مَكِينٍ إِلى‏ قَدَرٍ مَعْلُومٍ‏ وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ تَمُورُ فِي بَطْنِ أُمِّكَ جَنِيناً لَا تُحِيرُ دُعَاءً وَ لَا تَسْمَعُ نِدَاءً.
  10. ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّكَ إِلَى دَارٍ لَمْ تَشْهَدْهَا وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا  فَمَنْ هَدَاكَ لِاجْتِرَارِ الْغِذَاءِ مِنْ ثَدْيِ أُمِّكَ وَ عَرَّفَكَ عِنْدَ الْحَاجَةِ مَوَاضِعَ طَلَبِكَ وَ إِرَادَتِكَ .
  11. هَيْهَاتَ إِنَّ مَنْ يَعْجِزُ عَنْ صِفَاتِ ذِي الْهَيْئَةِ وَ الْأَدَوَاتِ فَهُوَ عَنْ صِفَاتِ خَالِقِهِ أَعْجَزُ وَ مِنْ تَنَاوُلِهِ بِحُدُودِ الْمَخْلُوقِينَ أَبْعَدُ.

متن فارسی

از یک خطبه ی  آن حضرت در وصف آفریدگار و آفرینش موجودات

  1. سپاس و ستایش خدایی را که آفریننده ی  بندگان، و گستراننده ی  زمین، و روان کننده ی  سیل در دشتها و دره ها، و رویاننده ی  گیاهان بر روی تپه ها است.
  2. خدایی که اولیتش را آغازی نبوده ، و ازلیتش را پایانی نیست. اوست اول بی آغاز و باقی بی پایان. پیشانی ها در برابرش بر خاک می ساید، و لبها به یگانگی اش می ستاید.
  3.  اشیاء را هنگام آفریدن حد و مرز نهاد تا گوهر ذاتش از مشابهت آنها جدا و ممتاز باشد. پندارها با ترسیم حدود و حرکات او را اندازه نتواند گرفت، و با نقش اعضا و اندام ها تصور نتواند نمود.
  4. درباره ی  او نتوان گفت: «از کی بوده ؟» و نتوان مدتی معین کرد که «تا کی خواهد بود؟» پدیداری است که نتوان گفت: «از چه پدید آمده؟» و نهانی است که نشاید گفت: «در چه پنهان است؟» جسم نیست که کسی به نهایت آن پی بَرد[1]، و در پس پرده نیست تا از هر سو احاطه شود. نزدیکی او به اشیاء به چسبیدن نیست. و دوری او از آنها به جدایی نیست.
  5. نگاه های خیره ی  بندگان، و تکرار الفاظ آنها، و نزدیک شدن آنها به تپه ای، و گام برداشتن آنها در شب های تار و تاریکی های آرام که ماه درخشان دامن پرتوش را کم کم از روی آن برمی چیند، و خورشید نورافشان در پی آن طلوع و غروب می کند، و در گردش زمان ها و روزگاران که با آمدن شب ها و گذشتن روزها پدید می آید بر او پوشیده نیست.
  6. او پیش از هر مکان و زمان و هر آمار و شماری بوده ، از آنچه اندازه زنندگان به او نسبت می دهند و برایش شکل و اندازه و مسکن دیرینه و جایگزینی در مکانها تصور می کنند برتر است، زیرا شکل و اندازه بر  آفرید کانش مقرر است، و به غیر او می برادازد.
    آفرینش موجودات
  7. اشیاء را از ماده های پیشین و نمونه های کهن نیافرید، بلکه آنچه را آفرید حد و اندازه نهاد، و انچه را نگاشت در بهترین صورتها نگاشت.چیزی از فرمان او سرنپیچد، و او هم از فرمانبرداري چیزی سودی نبرد.
  8. از مردگان گذشته همان اندازه آگاهی دارد که از زندگان بازمانده، و از آنچه در آسمان های برین است همان اندازه آکاه است که از آنچه در زمین های زیرین است.
    ضعف بندگان در شناسایی
  9. ای آفریده ی  راست اندام، و ای پدیده ی  تحت نظر  در تاریکی رحمها پوششهای توبرتوی ارحام، در آغاز از خلاصه ای از کل پدید آمدی، و تا مدتی معین و زمانی مقرر در جایکاهی آرام و امن نهاده شدی.جنینی در شکم مادر بودی که نه سخن می گفتی و نه صدایی می شنیدی.
  10. آنگاه تو را از قرارگاه خود به سرایی آوردند که هرگز ندیده بودی، و راه های سود و زیان را نمی دانستی،چه کسی تو را به جذب غذا از پستان مادرت رهنمود؟ و جاهای جست و جو را به  هنگام نیاز به تو شناساند؟!
  11. هیهات! آن که از وصف آفریده هایی که دارای شکل و اندازه و اندام های گوناگونند ناتوان است، بی شک از وصف آفریدگار خویش ناتوان تر، و از دستیابی به او در حد و اندازه ی  آفریدگان دورتر است!
 


[1]  یا: جسم نیست که رو به زوال و تباهی نهد.

قبلی بعدی