متن عربی
89.و من خطبة له (علیه السلام):في الرسول الأعظم صلى اللّه عليه و آله و بلاغ الإمام عنه
1. أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ وَ الدُّنْيَا كَاسِفَةُ النُّورِ ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ.
2. عَلَى حِينِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ إِيَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ [إِعْوَارٍ] اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَى وَ ظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَى .
3. فَهِيَ مُتَجَهِّمَةٌ لِأَهْلِهَا عَابِسَةٌ فِي وَجْهِ طَالِبِهَا ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ وَ طَعَامُهَا الْجِيفَةُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ وَ دِثَارُهَا السَّيْفُ.
4. فَاعْتَبِرُوا عِبَادَ اللَّهِ وَ اذْكُرُوا تِيكَ الَّتِي آبَاؤُكُمْ وَ إِخْوَانُكُمْ بِهَا مُرْتَهَنُونَ وَ عَلَيْهَا مُحَاسَبُونَ .
5. وَ لَعَمْرِي مَا تَقَادَمَتْ بِكُمْ وَ لَا بِهِمُ الْعُهُودُ وَ لَا خَلَتْ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمُ الْأَحْقَابُ وَ الْقُرُونُ وَ مَا أَنْتُمُ الْيَوْمَ مِنْ يَوْمَ كُنْتُمْ فِي أَصْلَابِهِمْ بِبَعِيدٍ.
6. وَ اللَّهِ مَا أَسْمَعَكُمُ الرَّسُولُ شَيْئاً إِلَّا وَ هَا أَنَا ذَا مُسْمِعُكُمُوهُ وَ مَا أَسْمَاعُكُمُ الْيَوْمَ بِدُونِ أَسْمَاعِكُمْ بِالْأَمْسِ وَ لَا شُقَّتْ لَهُمُ الْأَبْصَارُ وَ لَا جُعِلَتْ لَهُمُ الْأَفْئِدَةُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ إِلَّا وَ قَدْ أُعْطِيتُمْ مِثْلَهَا فِي هَذَا الزَّمَانِ .
7. وَ وَ اللَّهِ مَا بُصِّرْتُمْ بَعْدَهُمْ شَيْئاً جَهِلُوهُ وَ لَا أُصْفِيتُمْ بِهِ وَ حُرِمُوهُ وَ لَقَدْ نَزَلَتْ بِكُمُ الْبَلِيَّةُ جَائِلًا خِطَامُهَا رِخْواً بِطَانُهَا فَلَا يَغُرَّنَّكُمْ مَا أَصْبَحَ فِيهِ أَهْلُ الْغُرُورِ فَإِنَّمَا هُوَ ظِلٌّ مَمْدُودٌ إِلَى أَجَلٍ مَعْدُودٍ.
متن فارسی
از یک خطبه ی آن حضرت درباره ی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)و پیام گزاری امام از ایشان
- خداوند او را هنگامی فرستاد که میان آمدن پیامبران فاصله افتاده بود، امت ها در خوابی دراز به سر می بردند،اسب های فتنه چموشی می کرد ،رشته کارها از هم گسیخته ،وآتش جنگ ها شعله ور گشته بود .دنیا نورش خاموش وفریبش آشکار بود .
- برگهایش زرد شده وامیدی به بارش نبود ،وآبش خشکیده بود .مشعلگاه هدایت ویران ،ونشانه های گمراهی آشکار بود .
- دنیا برای جهانیان روی در هم کشیده و در چهره ی طالبش روی ترش کرده بود.میوه اش فتنه آشوب ،وخوراکش مردار بود.از درون ترس واز برون شمشیر بر همه سایه افکنده بود.
- پس ای بندگان خدا،از گذشته ها عبرت گیرید ،وکارهایی را که پدران وبرادرانتان در گرو آنند وبه حساب آن گرفتارند یاد کنید.
- به جان خودم سوگند که هنوز زمان های زیادی بر شما وآنان نگذشته ،ومیان شما وآنان روزگارهای دراز فاصله نیفتاده ،وامروز شما از روزی که در صلب آنان بودید چندان به دور نیستید.
- به خدا سوگند پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم چیزی به گوشتان نرساند جز آنکه من نیز همان را به گوشتان می رسانم ،وگوش های شما نا شنواتر از دیروزنیست .در آن زمان برای گذشتگان دیدگانی نگشوده ودل هایی ننهاده بودند جز آنکه همان را امروز به شما داده اند .
- به خدا سوگند پس از آن چیزی را به شماننموده اند که آنان ندانسته باشند ،وچیزی را ویژه ی شما نداشتند که آنان رامحروم گذاشته باشند .به راستی بلا و دشوار ی مانند اسبی افسار گسیخته وتنگ آن رها شده بر شما هجوم آورده است،پس مبادا زرق و برقی که فریفتگان از آن برخوردارند شما را بفریبد،که آن سایه ای است کشیده تا هنگامی کوتاه که به زودی دامن بر خواهد چید.