استوارى رأى با كسى است كه قدرت و دارايى دارد، با روى آوردن قدرت، روى آورد، و با پشت كردن آن روى بر تابد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( حسین استادولی)  >  به مردم مصر ( نامه شماره 62 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

62 و من كتاب له (علیه السلام)  إلى أهل مصر مع مالك الأشتر [رحمه الله‏] لما ولاه إمارتها

  1. أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً (صلی الله علیه و آله و سلم)نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ مُهَيْمِناً عَلَى الْمُرْسَلِينَ فَلَمَّا مَضَى [ص‏] (علیه السلام)تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ .
  2. فَوَاللَّهِ مَا كَانَ يُلْقَى فِي رُوعِي وَ لَا يَخْطُرُ بِبَالِي أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ (صلی الله علیه و آله و سلم)عَنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ لَا أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّي مِنْ بَعْدِهِ .
  3. فَمَا رَاعَنِي إِلَّا انْثِيَالُ النَّاسِ عَلَى فُلَانٍ يُبَايِعُونَهُ فَأَمْسَكْتُ [بِيَدِي‏] يَدِي حَتَّى رَأَيْتُ رَاجِعَةَ النَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْإِسْلَامِ يَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَيْنِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله و سلم)فَخَشِيتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِيهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً تَكُونُ الْمُصِيبَةُ بِهِ عَلَيَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلَايَتِكُمُ الَّتِي إِنَّمَا هِيَ مَتَاعُ أَيَّامٍ قَلَائِلَ يَزُولُ مِنْهَا مَا كَانَ كَمَا يَزُولُ السَّرَابُ  [وَ] أَوْ كَمَا يَتَقَشَّعُ السَّحَابُ.
  4. فَنَهَضْتُ فِي تِلْكَ الْأَحْدَاثِ حَتَّى زَاحَ الْبَاطِلُ وَ زَهَقَ وَ اطْمَأَنَّ الدِّينُ وَ تَنَهْنَهَ‏.

: وَ [مِنْ هَذَا الْكِتَابِ‏] مِنْهُ‏

5.إِنِّي وَ اللَّهِ لَوْ لَقِيتُهُمْ وَاحِداً وَ هُمْ طِلَاعُ الْأَرْضِ كُلِّهَا مَا بَالَيْتُ وَ لَا اسْتَوْحَشْتُ وَ إِنِّي مِنْ ضَلَالِهِمُ الَّذِي هُمْ فِيهِ وَ الْهُدَى الَّذِي أَنَا عَلَيْهِ لَعَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ نَفْسِي وَ يَقِينٍ مِنْ رَبِّي وَ إِنِّي إِلَى لِقَاءِ اللَّهِ لَمُشْتَاقٌ وَ [لِحُسْنِ‏] حُسْنِ ثَوَابِهِ لَمُنْتَظِرٌ رَاجٍ .

6.وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ [هَذِهِ الْأُمَّةَ] أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً فَإِنَّ مِنْهُمُ الَّذِي قَدْ شَرِبَ فِيكُمُ الْحَرَامَ وَ جُلِدَ حَدّاً فِي الْإِسْلَامِ وَ إِنَّ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ يُسْلِمْ حَتَّى رُضِخَتْ لَهُ عَلَى الْإِسْلَامِ الرَّضَائِخُ .

7.فَلَوْ لَا ذَلِكَ مَا أَكْثَرْتُ تَأْلِيبَكُمْ وَ تَأْنِيبَكُمْ وَ جَمْعَكُمْ وَ تَحْرِيضَكُمْ وَ لَتَرَكْتُكُمْ إِذْ أَبَيْتُمْ وَ وَنَيْتُمْ .

8.أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِكُمْ قَدِ انْتَقَصَتْ وَ إِلَى أَمْصَارِكُمْ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ إِلَى مَمَالِكِكُمْ تُزْوَى وَ إِلَى بِلَادِكُمْ تُغْزَى .

9.انْفِرُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ إِلَى قِتَالِ عَدُوِّكُمْ وَ لَا تَثَّاقَلُوا إِلَى الْأَرْضِ فَتُقِرُّوا بِالْخَسْفِ وَ تَبُوءُوا بِالذُّلِّ وَ يَكُونَ نَصِيبُكُمُ الْأَخَسَّ وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ وَ السَّلَامُ‏.


متن فارسی

62-از یک نامه ی  آن حضرت به مردم مصر توسط مالک اشتر هنگامی که فرمانداری مصر را به او سپرد.

(1) اما بعد، خدای سبحان محمّد (صلى الله عليه و آله و سلم)  را بیم کننده ی  جهانیان و گواه بر پیامبران فرستاد. پس از آنکه آن حضرت (صلى الله عليه و آله و سلم)  درگذشت مسلمانان در امر خلافت به نزاع پرداختند.

(2) به خدا سوگند هرگز به دلم نمی افتاد و به خاطرم نمی گذشت که عرب کار خلافت را پس از آن حضرت قتیبة از خاندان او بیرون براند و آن را از من دور سازد!

(3) پس چیزی مرا نگران نکرد جز ریختن مردم بر سر فلانی تا با او بیعت کنند. من دست (از بیعت) بازداشتم تا آنکه گروهی از مردم را دیدم که از اسلام برگشته ، به نابودی دین محمّد (صلى الله عليه و آله و سلم)  فرامی خوانند. پس ترسیدم که اسلام و اهل آن را یاری نکنم رخنه یا ویرانیی در آن ببینم که بر من مصیبت بار تر باشد تا از دست دادن ولایت بر شما که کالای چند روزی بیش نیست و هرچه باشد مانند سراب از بین برود و یا همانند پاره های ابراز هم پراکنده شود.

(4) پس درگیر و دار آن حادثه ها به پاخاستم تا باطل نیست و نابود شد .

و بخشی دیگر از این نامه

(5)به خدا سوگند، اگر من یک تنه با آنان رو به رو شوم و آنان همه ی  روی زمین را پر کرده باشند نه باک و رزم و نه هراسی به دل راه دهم، زیرا من به گمراهایی که آنان در آن به سرمی برند و هدایتی که خود بر جاده ی  آن قرار دارم بصیرت قلبی دارم و از جانب پروردگارم با یقین همراهم، و من مشتاق دیدار خدا و منتظر و امیدوار به پاداش نیکویی اویم.

(6) ولی اندوه من از آن است که زمام حکومت این امت را نابخردان و تبهکاران آن به دست گیرند، آنگاه مالی خدا را می آن خود دست به دست بگردانند و بندگان خلدا را به بردگی و خدمت گیرند، با نیکان نبرد کنند و فاسقان را حزب و گروه خود سازند، زیرا از آنان کسی است که در می آن شما شراب خورده و حد اسلام بر او جاری شده[1]، و نیز کسی است که تا اندک مالی نگرفت اسلام نیاورد. [2]

(7) اگر نه این بود هرگز این همه شما را نمی شوراندم و سرزنش نمی کردم و گرد نمی آوردم و تحریک و تشویق نمی نمودم، و تا سر برمی تافتید و سستی می ورزیدید رهایتان می کردم.

(8)آیا به اطراف سرزمینهای خود نمی نگرید که کاهش یافته و شهرهایتان یکی پس از دیگری به دست دشمن افتاده، و کشورهایتان از چنگان بیرون می رود و بلادتان مورد تاخت و تاز قرار می گیرد!

(9) خدایتان رحمت کنادا به نبرد با دشمنتان بکوچید و این قدر به زمین نچسبید که تن به ستم خواهید داد و به خواری و پستی خواهید افتاد و نصیبتان بسیار ناچیز خواهد شد. مرد سلحشور همیشه بیدار است، و هر که به خواب رود دشمنش به خواب نخواهد رفت، والسلام.

 

 

 

 


[1] منظور عنبسة (عتبة) بن ابی سفیان یا ولید بن غقبه است که علی علیه  السلام علی رغم مخالفت عثمان،حد شراب را بر او جاری ساخت.

[2] منظور معاویه و پدرش ابوسفیان است که پیامبر(صلى الله عليه و آله و سلم)  با دادن سهمی از زکات دل های آنان را به اسلام نزدیک کرد.

قبلی بعدی