دعوت كنندة بى عمل، چون تير انداز بدون كمان است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( حسین استادولی)  >  توصیف ستمگری ( خطبه شماره 32 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

32.و من خطبة (له (علیه السلام):و فيها يصف زمانه بالجور، و يقسم الناس فيه خمسة أصناف، ثم يزهد في الدنيا

معنى جور الزمان‏

  1. أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا قَدْ أَصْبَحْنَا فِي دَهْرٍ عَنُودٍ وَ زَمَنٍ [شَدِيدٍ] كَنُودٍ يُعَدُّ فِيهِ الْمُحْسِنُ مُسِيئاً وَ يَزْدَادُ الظَّالِمُ فِيهِ عُتُوّاً.
  2. لَا نَنْتَفِعُ بِمَا عَلِمْنَا وَ لَا نَسْأَلُ عَمَّا جَهِلْنَا وَ لَا نَتَخَوَّفُ قَارِعَةً حَتَّى تَحُلَّ بِنَا.

أصناف المسيئين‏

  1. وَ النَّاسُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَصْنَافٍ مِنْهُمْ مَنْ لَا يَمْنَعُهُ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَهَانَةُ نَفْسِهِ وَ كَلَالَةُ حَدِّهِ وَ نَضِيضُ وَفْرِهِ .
  2. وَ مِنْهُمْ الْمُصْلِتُ‏ [بِسَيْفِهِ‏] لِسَيْفِهِ وَ الْمُعْلِنُ بِشَرِّهِ وَ الْمُجْلِبُ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ قَدْ أَشْرَطَ نَفْسَهُ وَ أَوْبَقَ دِينَهُ لِحُطَامٍ يَنْتَهِزُهُ أَوْ مِقْنَبٍ يَقُودُهُ أَوْ مِنْبَرٍ يَفْرَعُهُ .
  3. وَ لَبِئْسَ الْمَتْجَرُ أَنْ تَرَى الدُّنْيَا لِنَفْسِكَ ثَمَناً وَ مِمَّا لَكَ عِنْدَ اللَّهِ عِوَضاً .
  4. وَ مِنْهُمْ مَنْ يَطْلُبُ الدُّنْيَا بِعَمَلِ الْآخِرَةِ وَ لَا يَطْلُبُ الْآخِرَةَ بِعَمَلِ الدُّنْيَا.
  5. قَدْ طَامَنَ مِنْ شَخْصِهِ وَ قَارَبَ مِنْ خَطْوِهِ وَ شَمَّرَ مِنْ ثَوْبِهِ وَ زَخْرَفَ مِنْ نَفْسِهِ لِلْأَمَانَةِ وَ اتَّخَذَ سِتْرَ اللَّهِ ذَرِيعَةً إِلَى الْمَعْصِيَةِ .
  6. وَ مِنْهُمْ مَنْ أَبْعَدَهُ عَنْ طَلَبِ الْمُلْكِ ضُئُولَةُ نَفْسِهِ وَ انْقِطَاعُ سَبَبِهِ فَقَصَرَتْهُ الْحَالُ عَلَى حَالِهِ .
  7. فَتَحَلَّى بِاسْمِ الْقَنَاعَةِ وَ تَزَيَّنَ بِلِبَاسِ أَهْلِ الزَّهَادَةِ وَ لَيْسَ مِنْ ذَلِكَ فِي مَرَاحٍ وَ لَا مَغْدًى‏.

الراغبون في اللّه‏

  1. وَ بَقِيَ رِجَالٌ غَضَّ أَبْصَارَهُمْ ذِكْرُ الْمَرْجِعِ وَ أَرَاقَ دُمُوعَهُمْ خَوْفُ الْمَحْشَرِ فَهُمْ بَيْنَ شَرِيدٍ نَادٍّ وَ خَائِفٍ مَقْمُوعٍ وَ سَاكِتٍ مَكْعُومٍ وَ دَاعٍ مُخْلِصٍ وَ ثَكْلَانَ مُوجَعٍ.
  2. قَدْ أَخْمَلَتْهُمُ التَّقِيَّةُ وَ شَمِلَتْهُمُ الذِّلَّةُ فَهُمْ فِي بَحْرٍ أُجَاجٍ أَفْوَاهُهُمْ ضَامِزَةٌ وَ قُلُوبُهُمْ قَرِحَةٌ قَدْ وَعَظُوا حَتَّى مَلُّوا وَ قُهِرُوا حَتَّى ذَلُّوا وَ قُتِلُوا حَتَّى قَلُّوا.

التزهيد في الدنيا

  1. فَلْتَكُنِ الدُّنْيَا فِي أَعْيُنِكُمْ أَصْغَرَ مِنْ حُثَالَةِ الْقَرَظِ وَ قُرَاضَةِ الْجَلَمِ وَ اتَّعِظُوا بِمَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ قَبْلَ أَنْ يَتَّعِظَ بِكُمْ مَنْ بَعْدَكُمْ وَ ارْفُضُوهَا ذَمِيمَةً فَإِنَّهَا قَدْ رَفَضَتْ مَنْ كَانَ أَشْغَفَ بِهَا مِنْكُمْ‏.

[قال الشريف رضي الله عنه أقول و هذه الخطبة ربما نسبها من لا علم له إلى معاوية و هي من كلام أمير المؤمنين ‏ (علیه السلام) الذي لا يشك فيه و أين الذهب من الرغام و أين العذب من الأجاج و قد دل على ذلك الدليل الخريت و نقده الناقد البصير عمرو بن بحر الجاحظ فإنه ذكر هذه الخطبة في كتاب البيان و التبيين و ذكر من نسبها إلى معاوية ثم تكلم من بعدها بكلام في معناها جملته أنه قال و هذا الكلام بكلام علي (علیه السلام) أشبه و بمذهبه في تصنيف الناس و في الإخبار عما هم عليه من القهر و الإذلال و من التقية و الخوف أليق قال و متى وجدنا معاوية في حال من الأحوال يسلك في كلامه مسلك الزهاد و مذاهب العباد]


متن فارسی

32.از یک خطبه ی آن حضرت 

در این خطبه روزگار خود را به ستمگری وصف می کند ،ومردم را به پنج گروه تقسیم می نماید ،وبه زهد در دنیا ترغیب می فرماید.

  1. ای مردم ،ما در روزگاری کج رفتار وزمانه ای نا سپاس در آمده ایم . در این روزگار ،نیکو کار بد کار شمرده می شود ،وستمکاربرسر کشی خود می افزاید .
  2. .ازآنچه می دانیم سودی نمی  بریم،از آنچه نمی  دانیم نمی  پرسیمواز هیچ خطری پروا نداریم تا بر سرمان فرود آید.
    اصناف مردم
  3. مردم چهار گروهند: گروهی که چیزی آنان را از فساد در زمین باز نمی  دارد جز حقارت نفس وکندی تیغ و تهیدستی از مال.
  4. گروهی که شمشیر بر کشیده ،شر خود را آشکار نموده ،لشکر سواره و پیاده  یخود را تباه کردتا اندکی از مال دنیا به چنگ آورده ، خود را برای فساد آماده ساخته   و دین خود را تباه کرده تا اندکی از مال دنیا به چنگ آورند،یا سوارانی را سرداری کنند ویا بر منبر ومسندی تکیه زنند .
  5. بد تجارتی است که دنیا را ارزش خود بدانی وآن را به جای آنچه نزد خداوند برای تو است قرار دهی  .
  6. گروهی که با عمل آخرتی   دنیا می طلبند ،وبا عمل دنیایی آخرت نمی  جویند.
  7. اظهار فروتنی کرده ،قدم های کوتاه برداشته ،دامن جامه را بالا زده ،خود را (به سیمای صالحان )آراسته تا امینشان شمارند،وپرده پوشی خداوند را وسیله ی معصیت قرار داده اند.
  8. گروهی که حقارت نفس و فراهم نبودن اسباب قدرت ،آنان را از طلب حکومت باز نشانده ،و تهیدستی محدودشان نموده .
  9. ولی خود را به اسم قناعت آراسته ،و خویش را به لباس زاهدان زینت داده ،در حالی که در هیچ شبانه روزی اهل زهد و قناعت نیستند.
    دلبستگان خداوند
  10. می مانند مردانی که یاد قیامت دیدگانشان را(از حرام) بسته ،وبیم ازمحشر سرشکشان را جاری ساخته   .گروهی ترسان وخوار و حقیر در دیده ها ،گروهی ساکت ودهان بسته ،گروهی دعاخوان دل به خدا بسته وگروهی ماتم زده وزجر کشیده اند.
  11. تقیه گمنامشان ساخته   حقیر نمودن در چشم دیگران سراپای وجودشان را فرا گرفته  . در دریایی از تلخی  غوطه ورند ،دهانشان مهر سکوت خورده و دلشان جریحه دار است .آنقدرپند دادند که خسته شدند ،ومقهور شدند تا در دیدگان خوار آمدند،وکشته شدند تا کم شدند.
    سفارش به زهد در دنیا
  12. پس باید دنیا در چشم شما ناچیز تر از پوسته برگهایی باشد که در دباغی به کار برند و حقیر تر از خرده پشم هایی که هنگام چیدن از دم قیچی می ریزد.از گذشتگان پند بگیرید پیش از آنکه آیندگان از شما پند گیرند.دنیای نکوهیده را رها کنید که دنیا کسانی را که بیش از شما شیفته ی آن بودند رها کرده است.

مؤلف:برخی از بی دانشان این خطبه را از معاویه دانسته اند،حال آنکه بی شک از فرمایشات  امیرالمؤمنین علیه السلام است.طلای ناب کجا و خاک پست؟!آب شیرین کجا وآب تلخ وشور؟!رهنمای ماهر وسخن شناس بصیرعمروبن بحر آورده واز کسی که آن را از معاویه دانسته یاد نموده وگفته :این خطبه به سخن علی علیه السلام شبیه تر وبهروش آن حضرت در تقیدم بندی مردم وخبر دادن از حال آنان به مغلوبیت و ذلت وتقیه وترس سزاوارتر است.کجا دیده ایم که معاویه در حالی از احوال در گفتارش راه زاهدان ورفتار عابدان را پیش گیرد ومانند آنان سخن گوید؟!

قبلی بعدی