در فتنه ها چونان شتر دو ساله باش، نه پشتى دارد كه سوارى دهد و نه پستانى تا او را بدوشند.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( حسین استادولی)  >  تشویق به جهاد ( خطبه شماره 27 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

27.و من خطبة له (علیه السلام):و قد قالها يستنهض بها الناس حين ورد خبر غزو الأنبار بجيش معاوية فلم ينهضوا. و فيها يذكر فضل الجهاد، و يستنهض الناس، و يذكر علمه بالحرب، و يلقي عليهم التبعة لعدم طاعته‏

فضل الجهاد

1.      أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ.

2.      فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمِلَهُ الْبَلَاءُ وَ دُيِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَةِ وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالْإِسْهَابِ وَ أُدِيلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْيِيعِ الْجِهَادِ وَ سِيمَ الْخَسْفَ وَ مُنِعَ النَّصَفَ‏.

استنهاض الناس‏

3.      أَلَا وَ إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَكُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ يَغْزُوكُمْ .

4.      فَوَاللَّهِ مَا غُزِيَ قَوْمٌ قَطُّ فِي عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا فَتَوَاكَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَيْكُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِكَتْ عَلَيْكُمُ الْأَوْطَانُ  [فَهَذَا]

5.      وَ هَذَا أَخُو غَامِدٍ [وَ] قَدْ وَرَدَتْ خَيْلُهُ الْأَنْبَارَ وَ قَدْ قَتَلَ حَسَّانَ بْنَ حَسَّانَ الْبَكْرِيَّ وَ أَزَالَ خَيْلَكُمْ عَنْ مَسَالِحِهَا .

6.      وَ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ كَانَ يَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَةِ الْمُسْلِمَةِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهِدَةِ فَيَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رُعُثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلَّا بِالاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ.

7.      ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِينَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ كَلْمٌ وَ لَا أُرِيقَ لَهُمْ دَمٌ .

8.      فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا كَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ كَانَ بِهِ عِنْدِي جَدِيراً

9.      فَيَا عَجَباً عَجَباً وَ اللَّهِ يُمِيتُ الْقَلْبَ وَ يَجْلِبُ الْهَمَّ مِنَ اجْتِمَاعِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِكُمْ عَنْ حَقِّكُمْ فَقُبْحاً لَكُمْ وَ تَرَحاً حِينَ صِرْتُمْ غَرَضاً يُرْمَى يُغَارُ  عَلَيْكُمْ وَ لَا تُغِيرُونَ وَ تُغْزَوْنَ وَ لَا تَغْزُونَ وَ يُعْصَى اللَّهُ وَ تَرْضَوْنَ .

10. فَإِذَا أَمَرْتُكُمْ بِالسَّيْرِ إِلَيْهِمْ فِي أَيَّامِ الْحَرِّ قُلْتُمْ هَذِهِ حَمَارَّةُ الْقَيْظِ أَمْهِلْنَا يُسَبَّخْ عَنَّا الْحَرُّ وَ إِذَا أَمَرْتُكُمْ بِالسَّيْرِ إِلَيْهِمْ فِي الشِّتَاءِ قُلْتُمْ هَذِهِ صَبَارَّةُ الْقُرِّ أَمْهِلْنَا يَنْسَلِخْ عَنَّا الْبَرْدُ كُلُّ هَذَا فِرَاراً مِنَ الْحَرِّ وَ الْقُرِّ فَإِذَا كُنْتُمْ مِنَ الْحَرِّ وَ الْقُرِّ تَفِرُّونَ فَأَنْتُمْ وَ اللَّهِ مِنَ السَّيْفِ أَفَرُّ.

البرم بالناس‏

11. يَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ حُلُومُ الْأَطْفَالِ وَ عُقُولُ رَبَّاتِ الْحِجَالِ لَوَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَرَكُمْ وَ لَمْ أَعْرِفْكُمْ مَعْرِفَةً وَ اللَّهِ جَرَّتْ نَدَماً وَ أَعْقَبَتْ سَدَماً .

12. قَاتَلَكُمُ اللَّهُ لَقَدْ مَلَأْتُمْ قَلْبِي قَيْحاً وَ شَحَنْتُمْ صَدْرِي غَيْظاً وَ جَرَّعْتُمُونِي نُغَبَ التَّهْمَامِ أَنْفَاساً .

13. وَ أَفْسَدْتُمْ عَلَيَّ رَأْيِي بِالْعِصْيَانِ وَ الْخِذْلَانِ حَتَّى لَقَدْ قَالَتْ قُرَيْشٌ إِنَّ ابْنَ أَبِي‏ طَالِبٍ رَجُلٌ شُجَاعٌ وَ لَكِنْ لَا عِلْمَ لَهُ بِالْحَرْبِ لِلَّهِ أَبُوهُمْ وَ هَلْ أَحَدٌ مِنْهُمْ أَشَدُّ لَهَا مِرَاساً وَ أَقْدَمُ فِيهَا مَقَاماً مِنِّي .

14. لَقَدْ نَهَضْتُ فِيهَا وَ مَا بَلَغْتُ الْعِشْرِينَ وَ هَا أَنَا ذَا قَدْ ذَرَّفْتُ عَلَى السِّتِّينَ وَ لَكِنْ لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاعُ‏.


متن فارسی

از یک خطبه آن حضرت در بر انگیختن مردم به جهاد ، هنگامی که خبر رسید لشکر معا ویه  به انبار یورش برده ومردم به دفاع بر نخاسته اند.در این خطبه فضیلت جهاد را گوشزد نموده ومردم را به جهاد بر می انگیزد و از آگاهی خود به فنون جنگ سخن می گوید و گناه را به گردن آنان که از روی فرمان نبرده اند می اندازد

فضیلت جهاد

  1. اما بعد ، جهاد دری است از درهای بهشت که خداوند به روی دوستانش گشوده . جهاد لباس پرهیز گاری،زره جان پناه الهی و سپرمحکم خداست .
  2. هر که از روی بی اعتنایی آن را ترک کند ، حداوند لباس ذلت بر اوبپوشاندوبلا سراپای او را فرا گیردوبه خواری و زبونی گرفتار آید.پرده های بی خردی بر دلش افتد وبه خاطر ضایع کردن جهاد ،حق از  دست او گرفته  شود ، ومحکوم به ذلت وپستی ،و محروم از انصاف گردد.
    تحریک مردم به جهاد
  3. زنهار !که من شب و روز ودر نهان و آشکار شما را به جنگ با این قوم فرا خواندم ف وبه شما گفتم :با آنان بجنگید پیش از آنکه با شما بجنگند .
  4. که  سوگند به خدا هیچ قومی در میان خانه  اش مورد حمله قرار نگرفت جز آنکه ذلیل شد.  اما شما کار را به یکدیگر وانهادید وشانه از جهاد خالی کردید تا از هر سو بر شما تاختند و تاراج نمودند  شهر ها را از چنگ شما بیرون آوردند .
  5. این مرد از قبیله ی  غامد است که لشکرش به شهر انبار  در آمده ،حسان بن حسان بکری را کشته و مرزداران شما را از سنگرهای خود بیرون رانده است .
  6. به من خبر رسیده که مرد مهاجم آنان بر زن مسلمان و زن درپناه اسلام در می آمده ، وخلخال و دستبندو گردنبند و گوشواره ی او را به تاراج می برده ،وآن زن بی پناه در برابر آن غارتگر جز انا الله گفتن والتماس ترحم کردن دفاعی نداشته .
  7. آن گاه ان غارتگران با غنیمت فراوان باز گشتند در حالی که به هیچ یک از آنان زخمی نرسیده و خونی از آنان ریخته نشده است .
  8. به راستی اگر مرد مسلمانی پس از این حادثه  از غصه بمیرد شایسته ی ملامت نیست ،بلکه به نظر من مرگ شایسته ی اوست.
  9. شگفتا، شگفتا!به خدا سوگند دل را می میراند و غم وغصه رافراهم  می آورد که این قوم بر باطلشان اتفاق دارند  وشما در حقتان پراکنده اید . رویتان زشت ودلتان پر اندوه باد که هدف تیر دشمن قرار گرفته  اید ، شما را غارت می کنند وشما غارتی نمی  برید ، وبا شما می جنگند وشما نمی  جنگید ، وخداوند نافرمانی می شود  وشما می پسندید !
  10. چون شما را در روزهای گرم فرمان حرکت به سوی آنان دهم گویید :هوا خیلی گرم است،مهلت ده تا گرما کاهش یابد . وچون در زمستان فرمان حرکت به سوی آنان دهم گویید:هوا خیلی سرد است ،مهلت ده تا سرما بر طرف شود. همه ی این بهانه ها برای گریز از گرما وسرما می گریزد به خدا سوگند از شمشیر گریزان تر خواهید بود.
    دلتنگی از مردم
  11. ای مردنمایان نامرد، رؤیاهای کودکانه و خردهای عروسان حجله نشین ! آرزو دارم که کاش شما را ندیده ونشناخته بودم.به خدا سوگند این آشنایی،ندامت آفرین و اندوه آور  است.
  12. خدا بکشدتان ، دلم را پر از خون کردید  سینه ام را مالامال خشم نمودید .نفس به نفس جرعه های اندوه به کامم ریختید .
  13. وتدبیرم را با نافرمانی و شانه خالی کردن تباه گردید ، تا جایی که مردم قریش (معاویه و یارانش )گفتند:پسر ابو طالب مردی دلیر است ولی با فنون جنگ آشنا نیست . پدر آمرزیده ها !آیاهیچ یک از آنان بیش از من تجربه ی جنگ داشته واز من پیشگام تر در جنگ بوده  است؟
  14. من هنگامی به میدان جنگ پا نهادم که هنوز بیست سال نداشتم واکنون عمرم از شصت گذشته است. اما کسی که فرمانش نمی  برند تدبیر او کار ساز نیست.
قبلی بعدی