اگر بندة خدا اجل و پايان كارش را مى ديد، با آرزو و فريب آن دشمنى مى ورزيد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( عمران علیزاده)  >  سرزنش یارانش ( خطبه شماره 179 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

179.و من خطبة له (علیه السلام):في ذم العاصين من أصحابه‏

(1)أَحْمَدُ اللَّهَ عَلَى مَا قَضَى مِنْ أَمْرٍ وَ قَدَّرَ مِنْ فِعْلٍ

(2)وَ عَلَى ابْتِلَائِي بِكُمْ أَيَّتُهَا الْفِرْقَةُ الَّتِي إِذَا أَمَرْتُ لَمْ تُطِعْ وَ إِذَا دَعَوْتُ لَمْ تُجِبْ

(3)إِنْ [أُهْمِلْتُمْ‏] أُمْهِلْتُمْ خُضْتُمْ وَ إِنْ حُورِبْتُمْ خُرْتُمْ

(4)وَ إِنِ اجْتَمَعَ النَّاسُ عَلَى إِمَامٍ طَعَنْتُمْ وَ إِنْ أُجِئْتُمْ إِلَى مُشَاقَّةٍ نَكَصْتُمْ.

(5)لَا أَبَا لِغَيْرِكُمْ مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِكُمْ وَ الْجِهَادِ عَلَى حَقِّكُمْ

(6)الْمَوْتَ أَوِ الذُّلَّ لَكُمْ

(7)فَوَاللَّهِ لَئِنْ جَاءَ يَومِي وَ لَيَأْتِيَنِّي لَيُفَرِّقَنَّ بَيْنِي وَ بَيْنِكُمْ وَ أَنَا لِصُحْبَتِكُمْ قَالٍ وَ بِكُمْ غَيْرُ كَثِيرٍ

(8)لِلَّهِ أَنْتُمْ أَ مَا دِينٌ يَجْمَعُكُمْ وَ لَا حَمِيَّةٌ تَشْحَذُكُمْ

(9)أَ وَ لَيْسَ عَجَباً أَنَّ مُعَاوِيَةَ يَدْعُو الْجُفَاةَ الطَّغَامَ فَيَتَّبِعُونَهُ عَلَى غَيْرِ مَعُونَةٍ وَ لَا عَطَاءٍ

(10)وَ أَنَا أَدْعُوكُمْ وَ أَنْتُمْ تَرِيكَةُ الْإِسْلَامِ وَ بَقِيَّةُ النَّاسِ إِلَى الْمَعُونَةِ أَوْ طَائِفَةٍ مِنَ الْعَطَاءِ  [فَتَتَفَرَّقُونَ‏] فَتَفَرَّقُونَ عَنِّي وَ تَخْتَلِفُونَ عَلَيَّ

(11)إِنَّهُ لَا يَخْرُجُ إِلَيْكُمْ مِنْ أَمْرِي [رِضًا] رِضًى فَتَرْضَوْنَهُ وَ لَا سُخْطٌ فَتَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ

(12)وَ إِنَّ أَحَبَّ مَا أَنَا لَاقٍ إِلَيَّ الْمَوْتُ

(13)قَدْ دَارَسْتُكُمُ الْكِتَابَ وَ فَاتَحْتُكُمُ الْحِجَاجَ

(14)وَ عَرَّفْتُكُمْ مَا أَنْكَرْتُمْ وَ سَوَّغْتُكُمْ مَا مَجَجْتُمْ

(15)لَوْ كَانَ الْأَعْمَى يَلْحَظُ أَوِ النَّائِمُ يَسْتَيْقِظُ 

(16)وَ أَقْرِبْ بِقَوْمٍ مِنَ الْجَهْلِ بِاللَّهِ قَائِدُهُمْ مُعَاوِيَةُ وَ مُؤَدِّبُهُمُ ابْنُ النَّابِغَةِ.


متن فارسی

از خطبه های آن حضرت است در سرزنش یارانش.

(1)خدا را سپاس و ثنا می­کنم بر امری که واجب و لازم نموده، و بر فعلی که مقدر کرده است(خدا را حمد میکنم در مقابل اوامر واجب و سرنوشت مقدر شده او).

(2)و حمد می­کنم بر گرفتاری خودم با شما ای گورهی که چون امر میکنم اطاعت نمی­کنید، و چون بکاری دعوت می­کنم اجابت نمی­کنید.

(3)اگر بشما مهلت داده شود بکارهای باطل غوطه ور می­شوید، واگر جنگی پیش آید ضعف و سستی نشان میدهید.

(4)و اکر مردم بر پیشوایی اجتماع کنند طعنه می­زنید، واگر به سختی و مشقتی گرفتار شوید به عقب و قهقری برمی­گردید.

(5)غیر از شا مرا درمباد(دشمن شما بی­پدر باشد) منتظر چه هستید درباره یاری خود و تلاش نمودن درباره حق خود.

(6)مرگ با ذلت و خواری سزاوار شما است(یا با دشمن بجنگید و با عزت و سرفرازی بمیرید، و یا بنشینید و در دست دشمن ذلیل شوید).

(7)بخدا سوگند اگر روز معین من(اجلم) درآید و حتما میآید میان من و شما جدائی میافکند در حالی­که من همراهی و مصاحبت شماا را دشمن میدارم، و با بودن شما زیاد نیستم(با وجود شما تنها هستم).

(8)خدا به شما برسد، آیا دینی نیست که شما را دور هم جمع کند؟ و غیرت حمیّتی نیست که شما را فعّال و تند و تیز کند.

(9)آیا جای تعجب نیست که معاویه اشخاص خشک و فرومایه را دعوت می­کند و آنها بدون یاری و بخشش از او پیروی می­کنند.

(10)و من شما را دعوت می­کنم در حالی­ که شما بازمانده اهل اسلام و مردم می­باشید به یاری و قمستی از عطا و بخشش پس از گرد من پراکنده می­شوید و با من مخالفت می­کنید.

(11)بدرستی که خارج نمی­شود بسوی شما از من کاری که متضمن رضا و خشنودی است پس خشنودد شوید از آن یا چیزی که متضمن خشم و ناخوشنودی اشت پس بر آن اجتماع کنید(نه بر کارهای خوب من خشنود هستید و نه در کارهای ناخوش آیند من توجه و اتفاق دارید).

(12)و چیزی که ملاقات آن برایم محبوتر است مرگ می­باشد.

(13)کتاب(قرآن) را به شما درس دادم، و راه محاجه و دلیل را به روی شما گشودم.

(14)و به شما معرفنی نمودم(تعلیم دادم) آنچه را نمی­دانستید، وگوارا نمودن آنچه را که از دهان انداخته بودید.

(15)اگر کور میدید و یا خفته بیدار میشد(یعنی شما مانند کور هستید و مثل خفته).

(16)و چقدر نزدیک به جهل خدا هستید(سزوارند که خدا را نشناسند) قومی که رهبر آنها معاویه است، وآموزگار ایشان پس نابغه(عمربنعاص).

قبلی بعدی