متن عربی
219.و من كلام له (علیه السلام):يريد به بعض أصحابه
(1)لِلَّهِ بَلَاءُ [بِلَادُ] فُلَانٍ فَلَقَدْ قَوَّمَ الْأَوَدَ وَ دَاوَى الْعَمَدَ
(2)وَ أَقَامَ السُّنَّةَ وَ خَلَّفَ الْفِتْنَةَ ذَهَبَ نَقِيَّ الثَّوْبِ قَلِيلَ الْعَيْبِ
(3) أَصَابَ خَيْرَهَا وَ سَبَقَ شَرَّهَا أَدَّى إِلَى اللَّهِ طَاعَتَهُ وَ اتَّقَاهُ بِحَقِّهِ
(4) رَحَلَ وَ تَرَكَهُمْ فِي طُرُقٍ مُتَشَعِّبَةٍ
(5)لَا يَهْتَدِي بِهَا الضَّالُّ وَ لَا يَسْتَيْقِنُ الْمُهْتَدِي.
متن فارسی
از سخنان آن حضرت است در تعریف و توصیف از شخصی که در تعیین آن اختلاف کرده اند، منظور عمربن خطاب است در صورتی که هیچ یک از جملات این کلام با اخلاقیات عمر مناسبت ندارد، عمر کدام سنت را احیا نمود در حالیکه بدعتهای زیاد در دین نهاد، علاوه با خطبه شقشقیه منافات داد، و بعضی گفته اند درباره مالک اشتر است که امام در حق وی تعریفهای زیاد دارد، و بعضی احتمالات دیگر داده اند.
1)خدا شهرهای فلان را خیر و برکت دهد همانا کجی را راست نمود، و بیماری و جراحت را معالجه کرد.
(2)و سنت دین و پیامبر را برپانود، و فتنه را پشت سر نهاد، و با لباس پاک و عیب کم از دنیا رفت.
(3)خیر آنرا(ظاهراً خلافت) دریافت و از شرّ آن پیشی گرفت، طاعت خدا را بجا آورد، و از خدا بطور سزا تقوی نمود.
(4)از دنیا رفت و مردم را در راههای گوناگون و مختلف باقی گذاشت.
(5)که در آن راهها اشخاص گمراه هدایت نیابند، و هدایت یافتهها یقین پیدا نمیکنند.
بعضی گفته اند امام اینها ا درباره عمر فرموده ولی از راه تقیّه و توریه گفته و جمله ها توجیه دیگر دارد و ظاهر آنها مراد نیست، و این سخن سست است.
قبلی بعدی