اگر بندة خدا اجل و پايان كارش را مى ديد، با آرزو و فريب آن دشمنى مى ورزيد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( عمران علیزاده)  >  توبيخ اصحاب و اوصاف امام و رهبر مسلمانان ( خطبه شماره 131 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

131 .و من كلام له  (علیه السلام):و فيه يبين سبب طلبه الحكم و يصف الإمام الحق‏

(1)أَيَّتُهَا النُّفُوسُ الْمُخْتَلِفَةُ وَ الْقُلُوبُ الْمُتَشَتِّتَةُ

(2)الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ وَ الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ

(3)أَظْأَرُكُمْ عَلَى الْحَقِّ وَ أَنْتُمْ تَنْفِرُونَ عَنْهُ‏ نُفُورَ الْمِعْزَى مِنْ وَعْوَعَةِ الْأَسَدِ

(4)هَيْهَاتَ أَنْ أَطْلَعَ بِكُمْ سَرَارَ الْعَدْلِ أَوْ أُقِيمَ اعْوِجَاجَ الْحَقِّ

(5)اللَّهُمَّ إِنَّكَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ يَكُنِ الَّذِي كَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِي سُلْطَانٍ

(6)وَ لَا الْتِمَاسَ شَيْ‏ءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ

(7)وَ لَكِنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِينِكَ وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِي بِلَادِكَ

(8)فَيَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِكَ

(9)وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِكَ

(10)اللَّهُمَّ إِنِّي أَوَّلُ مَنْ أَنَابَ وَ سَمِعَ وَ أَجَابَ

(11)لَمْ يَسْبِقْنِي إِلَّا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)بِالصَّلَاةِ

(12)وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لَا يَنْبَغِي أَنْ يَكُونَ الْوَالِي عَلَى الْفُرُوجِ وَ الدِّمَاءِ وَ الْمَغَانِمِ وَ الْأَحْكَامِ وَ إِمَامَةِ الْمُسْلِمِينَ

(13)الْبَخِيلُ فَتَكُونَ فِي أَمْوَالِهِمْ نَهْمَتُهُ

(14)وَ لَا الْجَاهِلُ فَيُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ

(15)وَ لَا الْجَافِي فَيَقْطَعَهُمْ بِجَفَائِهِ

(16)وَ لَا الْحَائِفُ لِلدُّوَلِ فَيَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْمٍ

(17)وَ لَا الْمُرْتَشِي فِي الْحُكْمِ فَيَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ وَ يَقِفَ بِهَا دُونَ الْمَقَاطِعِ

(18)وَ لَا الْمُعَطِّلُ لِلسُّنَّةِ فَيُهْلِكَ الْأُمَّةَ.


متن فارسی

از سخنان آن حضرت است در توبيخ اصحاب خود، و بیان اوصاف امام و رهبر مسلمانان[1]

(1) ای اشخاص مختلف و دارای دلهای پراکنده.

(2)که بندهایشان اینجا حاضر است و عقلهایشان غائب است.

(3)من شما را به سوی حق بر میگردانم و شما از آن رم می کنید مانند رمیدن بز از آواز شیر.

(4)خیلی بعید است که به وسیله شما تاریکیهای عدل را روشن کنم، و یا حق کج شده را راست گردانم.

(5)خدایا تو میدانی آنچه از ما سر زد(از قبیل شرکت در شوری و جنگهای جمل و صفین) برای رقابت و هم چشمی در حکومت و سلطنت نبود.

(6)و برای بدست آوردن متاع و ثروت دنیا هم نبود.

(7)بلکه برای این بود که نشانه های دین ترا به جایگاهش برگردانیم، و در شهرهای تو اصلاح را نمایان سازیم.

(8)تا بندگان ستمدیده تو به امنیت برسند.

(9)و حدود تعطیل شده تو اقامه و برا شود.

(10)خدایا من اول کسی هستم که به سوی حق برگشت، و دعوت ترا شنید و اجابت نمود.

(11)غیر از رسول خدا در نماز خواندن بر من پیشی نگرفته اس.

(12)و میدانید که سزوار نیست که والی و سرپرست ناموسها و خوها و غنیمتها و احکما دینی و پیشوایی مسلمانان (دارای چند صفت که بعداً گفته می شود باشد).

(13)یکی اینکه بخیل باشد که در آن صورت حرص و علاقه او متوجه اموال مردم می شود.

(14)و نه جاهل و نادان باشد که مردم را در اثر نادانی گمراه کند.

(15)و نه خشک و بد اخلاق باشد که مردم را با بد خلقی از دین خدا قطع کند.

(16)و نه حیف و میل کننده دولتها و اموال باشد که قومی را مورد توجه و عطا بگیرد و نه قومی (بعضی را بر بعضی مقدم بدارد) وبه نقلی الخائف است یعنی از گردش قدرتها و روزگار نترسد.

(17)و نه رشوه گیر در حکم باشد که حقوق  را از بین برد و آنرا در غیر جایگاهش قرار دهد.

(18)و نه تعطیل کننده و عملی نکننده سنت پیغمبر باشد که امت را هلاک و تباه سازد.

 


[1] این کلام د رکتابهای :تذکرة الخواص ،دعائم الاسلام ،و النهایه آمده است.

قبلی بعدی