متن عربی
66.و من كلام له (علیه السلام):قالوا لما انتهت إلى أمير المؤمنين (علیه السلام) أنباء السقيفة بعد وفاة رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)قال (علیه السلام):ما قالت الأنصار قالوا قالت منا أمير و منكم أمير قال (علیه السلام):
(1)فَهَلَّا احْتَجَجْتُمْ عَلَيْهِمْ بِأَنَّ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)وَصَّى بِأَنْ يُحْسَنَ إِلَى مُحْسِنِهِمْ وَ يُتَجَاوَزَ عَنْ مُسِيئِهِمْ
(2)قَالُوا وَ مَا فِي هَذَا مِنَ الْحُجَّةِ عَلَيْهِمْ
(3)فَقَالَ (علیه السلام):لَوْ كَانَ الْإِمَامَةُ فِيهِمْ لَمْ تَكُنِ الْوَصِيَّةُ بِهِمْ
(4)ثُمَّ قَالَ (علیه السلام):فَمَا ذَا قَالَتْ قُرَيْشٌ
(5)قَالُوا احْتَجَّتْ بِأَنَّهَا شَجَرَةُ الرَّسُولِ (صلی الله علیه و آله و سلم)
(6)فَقَالَ (علیه السلام): احْتَجُّوا بِالشَّجَرَةِ وَ أَضَاعُوا الثَّمَرَةَ.
متن فارسی
از سخنان آن حضرت است درباره قصد و خواسته انصار: می گویند: چون خبرهای سقیفه بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله. به آن حضرت رسید پرسید: انصار چه گفتند: عرض نمودند که انصار می کفتند: امیری از ما باشد و امیری از شما مهاجران، امام فرمود.
«سقیفه خانه بزرگی بود در کنار مسجد رسول خدا برای اجتماع و مشاورت در کارهای مهم که برای اهل مدینه مانند مجلس شوری بود، پس از وفات رسول خدا برای تعیین خلیفه در انجا جمع شده درنتیجه ابوبکر را برای خلافت نصب کردند.
(1)پس چرا به ایشان اقامه حجت نکردید با اینکه رسول اکرم سافرش نموده که به نیکوکاران آنها نیکی شود و از گناهکاران آنها عفو و اغماض شود.
(2)عرض کردند: در این سخن چه حجت و دلیلی بر علیه ایشان است؟
(3)فرمود: اگر امارت و ریاست حق ایشان بود، درباره ایشان وصیت و سفارش نمی شد(چون قدرت در دست آنها می بود).
(4)پس امام پرسید: پس قریش چه گفتند؟
(5)گفتند: دلیل آوردند به اینکه ایشان درخت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم هستند.
(6)فرمود: با درخت دلیل آورده اند ولی میوه را ضایع کرده اند(اگر آنها درخت نبوت هستند من میوه و نتیجه ان درختم پس خلافت از آن من است).
قبلی بعدی