متن عربی
67.و من كلام له (علیه السلام):لما قلد محمد بن أبي بكر مصر فملكت عليه و قتل
(1)وَ قَدْ أَرَدْتُ تَوْلِيَةَ مِصْرَ هَاشِمَ بْنَ عُتْبَةَ
(2)وَ لَوْ وَلَّيْتُهُ إِيَّاهَا لَمَّا خَلَّى لَهُمُ الْعَرْصَةَ
(3)وَ لَا أَنْهَزَهُمُ الْفُرْصَةَ
(4)بِلَا ذَمٍّ لِمُحَمَّدِ بْنِ أَبِي بَكْرٍ
(5)فَلَقَدْ كَانَ إِلَيَّ حَبِيباً وَ كَانَ لِي رَبِيباً.
متن فارسی
از سخنان آن حضرت است موقعی ایراد نموده که محمد بن ابی بکر را متصدی امور مصر نموده بود، مصر از او گرفته شد و محمد شهید و کشته شد[1].
حمد پسر ابوبکر مادرش اسماء دختر عمیس بود، پس از تولد محمد پدرش ابوبکر از دنیا رفت، بعد از تمام شدن عده امام با اسماء ازدواج کرد؛ محمد در آغوض و کنار امام شخص صالح ببار آمد، امام در زمان خلافتش او را والی مصر نمود، عمروبن عاص که همواره حکومت مصر را داشت با سپاه مجهّز به سوی مصر حرکت کرد، محمد پس از مقاومت شجاعانه و جنگ دلیرانه کشته شد، چون خبر به امام رسید فرمود:
(1)من اراده کرده بودم که اهشم ابن عتبه را والی مصر کنم( هاشم از مردان شجاع و کاردان و از یاران امام بود که در صفین شهید شد).
(2)اگر او را والی مصر می کردم عرصه و میدان را برای ایشان(اصحاب عمربن عاص) خالی نمی کرد.
(3)و به آنها مهلت تاخ و تاز نمی داد.
(4)بدون اینکه در این سخن قصد مذمت و سرزنش محمد ابن ابی بکر را داشته باشم.
(5)همانا او دوست و محبوب من بود، و پسر خوانده و تربیت یافته من بود(امام او را بسیار دوست می داشت، و می فرمود: محمد فرزند من است از صلب ابوبکر).
[1] . این کلام در کتابهای: الغارات، تاریخ طبری ج6، انساب الاشراف بلاذری نقل شده است.