براى هر كسى در مال او دو شريك است: وارث و حوادث.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( عمران علیزاده)  >  تشویق به جهاد ( خطبه شماره 118 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

118.و من كلام له  (علیه السلام):و قد جمع الناس و حضهم على الجهاد فسكتوا مليا

(1)فَقَالَ ‏ (علیه السلام):مَا بَالُكُمْ أَ مُخْرَسُونَ أَنْتُمْ

(2)فَقَالَ قَوْمٌ مِنْهُمْ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ إِنْ سِرْتَ سِرْنَا مَعَكَ

(3)فَقَالَ ‏ (علیه السلام):مَا بَالُكُمْ لَا سُدِّدْتُمْ لِرُشْدٍ وَ لَا هُدِيتُمْ لِقَصْدٍ

(4)أَ فِي مِثْلِ هَذَا يَنْبَغِي لِي أَنْ أَخْرُجَ

(5)وَ إِنَّمَا يَخْرُجُ فِي مِثْلِ هَذَا رَجُلٌ مِمَّنْ أَرْضَاهُ مِنْ شُجْعَانِكُمْ وَ ذَوِي بَأْسِكُمْ

(6)وَ لَا يَنْبَغِي لِي أَنْ أَدَعَ الْجُنْدَ وَ الْمِصْرَ وَ بَيْتَ الْمَالِ وَ جِبَايَةَ الْأَرْضِ وَ الْقَضَاءَ بَيْنَ الْمُسْلِمِينَ وَ النَّظَرَ فِي حُقُوقِ الْمُطَالِبِينَ

(7)ثُمَّ أَخْرُجَ فِي كَتِيبَةٍ أَتْبَعُ أُخْرَى

(8)أَتَقَلْقَلُ تَقَلْقُلَ الْقِدْحِ فِي الْجَفِيرِ الْفَارِغِ

(9)وَ إِنَّمَا أَنَا قُطْبُ الرَّحَى‏ تَدُورُ عَلَيَّ وَ أَنَا بِمَكَانِي

(10)فَإِذَا فَارَقْتُهُ اسْتَحَارَ مَدَارُهَا وَ اضْطَرَبَ ثِفَالُهَا

(11)هَذَا لَعَمْرُ اللَّهِ الرَّأْيُ السُّوءُ

(12)وَ اللَّهِ لَوْ لَا رَجَائِي الشَّهَادَةَ عِنْدَ لِقَائِي الْعَدُوَّ وَ لَوْ قَدْ حُمَّ لِي لِقَاؤُهُ

(13)لَقَرَّبْتُ رِكَابِي ثُمَّ شَخَصْتُ عَنْكُمْ

(14)فَلَا أَطْلُبُكُمْ مَا اخْتَلَفَ جَنُوبٌ وَ شَمَالٌ

(15)طَعَّانِينَ عَيَّابِينَ حَيَّادِينَ رَوَّاغِينَ

(16)إِنَّهُ لَا غَنَاءَ فِي كَثْرَةِ عَدَدِكُمْ مَعَ قِلَّةِ اجْتِمَاعِ قُلُوبِكُمْ

(17)لَقَدْ حَمَلْتُكُمْ عَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ الَّتِي لَا يَهْلِكُ عَلَيْهَا إِلَّا هَالِكٌ

(18)مَنِ اسْتَقَامَ فَإِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ زَلَّ فَإِلَى النَّارِ.


متن فارسی

از سخنان آن حضرت است موقعی که مردم را جمع نمود و به شرکت نمودن در جهاد تشویق کرد، مردم مدت طولانی ساکت ماندند.

(1)حضرت فرمود: آیا گنگ و لال گشته اید؟

(2)پس عده ای از آنها گفتند، یا امیرالمؤمنین: اگر تو حرکت کنی و بروی ما هم با تو می رویم.

(3)پس فرمود: شما را چه شده که در راه رشد وترقی پایدار نیستید، و به طریق عدل و رستگاری هدایت نیافته اید.

(4)آیا در همچو موقعی سزاوار است که من خارج شوم؟ً!

(5)همانا در همچو موقعیتی مردی از شجاعان و دلاوران شما که من می پسندم خارج می شود.

(6)برای من روا و سزاوار نیست که سپاه و شهر و بیت المال و جمع نمودن مالیات اراضس و قضاوت در میان مسلمانان و رسیدگی به حقوق حق خواهان (همه اینها) را بگذارم و رها کنم.

(7)سپس با لشگری خارج شوم و لشگر دیگر را تعقیب کنم.

(8)باین طرف و آنطرف حرکت کنم مانند حرکت کردن تیر در تیر دان خالی.

(9)من قطب و مرکز آسیاب خلافت و اداره امور هستم که آسیاب به دور من می چرخد و من در جای خود هستم.

(10)چون من از مکان خود جدا شوم گردش آسیاب به هم می خورد و سنگ زیرین آن مضطرب می گردد.

(11)به جان خدا سوگند این نظریه رأی و فکر بد است.

(12)بخدا قسم اگر امیدواری من به شهادت نبود موقع روبرو شدن با دشمن اگر برایم ملاقات آن مقدر شود(یعنی امیدوارم که موقع ملاقات با دشمن و در میدان جهاد شهید شوم).

(13)(اگر طمع شهادت نبود) هر آینه مرکب خود را نزدیگ می کردم(مهیا نموده و سوار می شدم) سپس از میان شما می کوچیدم.

(14)پس شما را طلب نمی کردم(در فکر و جستجوی شما نمی شدم) مادامی که جنوب و شمال با هم مختلف است(یچوقت).

(15)شماا طعنه زننده، عیب جو، منحرف از حق و مکار و حیله گر هستید.

(16)واقعیت این است که فزونی عدد شم فائده و سودی ندارد چون اجتماع دلهای شما کم است.

(17)من شماا را راهنمایی کرده به راه روشنی که در آن هلاک و تباه نمی شود مگر شخص هالک و تباه.

(18)هر کس استقامت و پایداری می کند به سوی بهشت می رود، و هر کس بلغزد و به راه باطل بیفتد به سوی آتش می رود.

قبلی بعدی