متن عربی
72.و من كلام له (علیه السلام):قاله لمروان بن الحكم بالبصرة
(1)قَالُوا: أُخِذَ مَرْوَانُ بْنُ الْحَكَمِ أَسِيراً يَوْمَ الْجَمَلِ فَاسْتَشْفَعَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (علیه السلام)إِلَى أمير المؤمنين (علیه السلام) فَكَلَّمَاهُ فِيهِ
(2)فَخَلَّى سَبِيلَهُ فَقَالا لَهُ يُبَايِعُكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ قَالَ (علیه السلام):
(3)أَ وَ لَمْ يُبَايِعْنِي بَعْدَ قَتْلِ عُثْمَانَ
(4)لَا حَاجَةَ لِي فِي بَيْعَتِهِ إِنَّهَا كَفٌّ يَهُودِيَّةٌ
(5)لَوْ بَايَعَنِي بِكَفِّهِ لَغَدَرَ بِسَبَّتِهِ
(6)أَمَا إِنَّ لَهُ إِمْرَةً كَلَعْقَةِ الْكَلْبِ أَنْفَهُ
(7)وَ هُوَ أَبُو الْأَكْبُشِ الْأَرْبَعَةِ
(8)وَ سَتَلْقَى الْأُمَّةُ مِنْهُ وَ مِنْ وَلَدِهِ يَوْماً أَحْمَرَ.
متن فارسی
از سخنان آن حضرت که در بصره درباره مروان بن حکم فرموده است.
مروان بن حکم از ملاعین روزگار و از دشمنان بنی هاشم و پسر عموی عثمان بود، در یکی از سالهای دوم و جهارم هجری متولد شد، رسول خدا پدرش و او را از مدینه به طادف تبعید نمود، عثمان پس از رسیدن به خلافت او را به مدینه آورده مشاور خود قرار داد.
پس از عثمان، معاویه او را مدتی والی مکه و مدینه نمود، پس از مرگ یزید و استعفای پسرش از خلافت مروان بحکومت رسید و با زن یزید ام خالد همراه کنیزش او کشتند.
(1)گویند که مروان بن حکم را در روز جمل اسیر گرفتند، امام حسن و امام حسین نزد امیرالمؤمنین علیهم السلام شفاعت او را نموده و صحبت کردند.
(2)امام او را آزاد نمود، حسنین علیهما السلام گفتند: به تو بیعت کند، امام فرمود:
(3)مگر بعد از کشته شدن عثمان به من بیعت نکرد؟!
(4)مرا در بیعت او نیازی نیست چون بیعت او مانند بیعت دست یهودی است که همیشه بیعت شکن و بی اعتبار است.
(5)اگر با دستش بیعت کند با دبرش بیعت شکنی کند؟(پنهانی بیعت شکند).
(6)اگاه باشید که او را از امارت و حکومتی است- کوتاه مدت- مانند لیسیدن سگ دماغ خود را(مروان نه ماه حکومت نمود که در سن 81 سالگی توسط همسرش کشته شد).
(7)و او پدر چهار قوچ است(چهار پسر قهرمان است بنامهای: عبدالملک، عبدالعزیز، بشر و محمد).
(8)و بزودی امت اسلامی از دست او و فرزندانش با روز سرخ ملاقات خواد کرد(با کشتار و خونریزی روبرو خواهد بود).
قبلی بعدی