متن عربی
68.و من كلام له (علیه السلام):في توبيخ بعض أصحابه
(1)كَمْ أُدَارِيكُمْ كَمَا تُدَارَى الْبِكَارُ الْعَمِدَةُ
(2)وَ الثِّيَابُ الْمُتَدَاعِيَةُ
(3)كُلَّمَا حِيصَتْ مِنْ جَانِبٍ تَهَتَّكَتْ مِنْ آخَرَ
(4)كُلَّمَا أَطَلَّ عَلَيْكُمْ مَنْسِرٌ مِنْ مَنَاسِرِ أَهْلِ الشَّامِ أَغْلَقَ كُلُّ رَجُلٍ مِنْكُمْ بَابَهُ
(5)وَ انْجَحَرَ انْجِحَارَ الضَّبَّةِ فِي جُحْرِهَا وَ الضَّبُعِ فِي وِجَارِهَا
(6)الذَّلِيلُ وَ اللَّهِ مَنْ نَصَرْتُمُوهُ
(7)وَ مَنْ رُمِيَ بِكُمْ فَقَدْ رُمِيَ بِأَفْوَقَ نَاصِلٍ إِنَّكُمْ
(8)وَ اللَّهِ لَكَثِيرٌ فِي الْبَاحَاتِ قَلِيلٌ تَحْتَ الرَّايَاتِ
(9)وَ إِنِّي لَعَالِمٌ بِمَا يُصْلِحُكُمْ وَ يُقِيمُ أَوَدَكُمْ
(10)وَ لَكِنِّي لَا أَرَى إِصْلَاحَكُمْ بِإِفْسَادِ نَفْسِي
(11)أَضْرَعَ اللَّهُ خُدُودَكُمْ
(12)وَ أَتْعَسَ جُدُودَكُمْ
(13)لَا تَعْرِفُونَ الْحَقَّ كَمَعْرِفَتِكُمُ الْبَاطِلَ
(14)وَ لَا تُبْطِلُونَ الْبَاطِلَ كَإِبْطَالِكُمُ الْحَقَ.
متن فارسی
از سخنان آن حضرت است در مذمت و سرزنش یارانش[1].
(1)چقد مدارا کنم با شما مانند مدارا کردن با شترهای جوانی که پشت آنها زخمی شده است.
(2)و مانند رفتار با لباسهای کهنه وارفته.
(3)هر موقعی که از طرفی دوخته و وصله شود از طرف دیگر پاره می شود.
(4)هر موقعی که گروهی از دسته های جنگی اهل شام به سوی شما حرکت می کنند همه مردان شما در خانه خود را می بندند.
(5)می رود و خانه و لانه نشین می شود مانند پنهان شدن سوسمار و کفتار در لانه خود.
(6)بخدا سوگند خوار و ذلیل کسی است که شما یار و یاور او باشید.
(7)و هر کس با شما بدشمن تیراندازی کند با تیر دوم شکسته تیراندازی کرده(یعنی بی فائده است و در دشمن اثر ندارد).
(8)بخدا سوگند شما در خانه ها و ساحتگاه ها بسیارید ولی در زیر پرچم ها کم هستید.
(9)و من میدانم چه چیز شما را اصلاح می کند و کجی های شما را راست و درست می کند(چاره شما شمشمیر و تازانه و زود است).
(10)ولی بخدا سوگند روا نمی دانم که با فاسد نمودن خودم شما را اصلاح کنم(جایز می دانم که با ظلم و جور و قساوت شما را اصلاح و خودم را تباه کنم).
(11)خدلی روی های شما را خوار و ذلیل کند.
(12)حظّ و بهره و تلاش شما را محو و هلاک کند.
(13)حق را نمی شناسید چنانگه باطل را می شناسید.
(14)و باطل و ناحق را ابطال کرده از بین نمی برید آنچنانکه حق را ابطال می کنید.
[1] . این کلام در کتابهای : انساب الاشراف، تاریخ یعقوبی، الغرات و تاریخ طبری ج6 امده است.