اى مردم، بايد خدا شما را به هنگام نعمت همانند هنگامه كيفر ، ترسان بنگرد ، زيرا كسى كه رفاه و گشايش را زمينة گرفتار شدن خويش نداند ، پس خود را از حوادث ترسناك ايمن مى پندارد و آن كس كه تنگدستى را آزمايش الهى نداند پاداشى را كه اميدى به آن بود از دست خواهد
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( عمران علیزاده)  >  ستایش پرودگار ( خطبه شماره 113 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

113.و من خطبة له (علیه السلام):و فيها مواعظ للناس‏

(1)الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَاصِلِ الْحَمْدَ بِالنِّعَمِ وَ النِّعَمَ بِالشُّكْرِ

(2)نَحْمَدُهُ عَلَى آلَائِهِ كَمَا نَحْمَدُهُ عَلَى بَلَائِهِ

(3)وَ نَسْتَعِينُهُ عَلَى هَذِهِ النُّفُوسِ الْبِطَاءِ عَمَّا أُمِرَتْ بِهِ

(4)السِّرَاعِ إِلَى مَا نُهِيَتْ عَنْهُ

(5)وَ نَسْتَغْفِرُهُ مِمَّا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُهُ وَ أَحْصَاهُ كِتَابُهُ

(6)عِلْمٌ غَيْرُ قَاصِرٍ وَ كِتَابٌ غَيْرُ مُغَادِرٍ

(7)وَ نُؤْمِنُ بِهِ إِيمَانَ مَنْ عَايَنَ الْغُيُوبَ

(8)وَ وَقَفَ عَلَى الْمَوْعُودِ

(9)إِيمَاناً نَفَى إِخْلَاصُهُ الشِّرْكَ وَ يَقِينُهُ الشَّكَّ

(10)وَ نَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِيكَ لَهُ

(11)وَ أَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ

(12)شَهَادَتَيْنِ تُصْعِدَانِ الْقَوْلَ وَ تَرْفَعَانِ الْعَمَلَ

(13)لَا يَخِفُّ مِيزَانٌ تُوضَعَانِ فِيهِ وَ لَا يَثْقُلُ مِيزَانٌ تُرْفَعَانِ [مِنْهُ‏] عَنْهُ

(14)أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّتِي هِيَ الزَّادُ وَ بِهَا الْمَعَاذُ

(15) زَادٌ مُبْلِغٌ وَ مَعَاذٌ مُنْجِحٌ

(16)دَعَا إِلَيْهَا أَسْمَعُ دَاعٍ وَ وَعَاهَا خَيْرُ وَاعٍ

(17)فَأَسْمَعَ دَاعِيهَا وَ فَازَ وَاعِيهَا

(18)عِبَادَ اللَّهِ إِنَّ تَقْوَى اللَّهِ حَمَتْ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ مَحَارِمَهُ

(19)وَ أَلْزَمَتْ قُلُوبَهُمْ مَخَافَتَهُ

(20)حَتَّى أَسْهَرَتْ لَيَالِيَهُمْ وَ أَظْمَأَتْ هَوَاجِرَهُمْ

(21)فَأَخَذُوا الرَّاحَةَ بِالنَّصَبِ وَ الرِّيَّ بِالظَّمَإِ

(22) وَ اسْتَقْرَبُوا الْأَجَلَ‏ فَبَادَرُوا الْعَمَلَ

(23)وَ كَذَّبُوا الْأَمَلَ فَلَاحَظُوا الْأَجَلَ

(24)ثُمَّ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ فَنَاءٍ وَ عَنَاءٍ وَ غِيَرٍ وَ عِبَرٍ

(25)فَمِنَ الْفَنَاءِ أَنَّ الدَّهْرَ مُوتِرٌ قَوْسَهُ

(26)لَا تُخْطِئُ سِهَامُهُ وَ لَا تُؤْسَى جِرَاحُهُ

(27)يَرْمِي الْحَيَّ بِالْمَوْتِ وَ الصَّحِيحَ بِالسَّقَمِ وَ النَّاجِيَ بِالْعَطَبِ

(28)آكِلٌ لَا يَشْبَعُ وَ شَارِبٌ لَا يَنْقَعُ

(29)وَ مِنَ الْعَنَاءِ أَنَّ الْمَرْءَ يَجْمَعُ  مَا لَا يَأْكُلُ وَ يَبْنِي مَا لَا يَسْكُنُ

(30)ثُمَّ يَخْرُجُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى لَا مَالًا حَمَلَ وَ لَا بِنَاءً نَقَلَ

(31)وَ مِنْ غِيَرِهَا أَنَّكَ تَرَى الْمَرْحُومَ مَغْبُوطاً وَ الْمَغْبُوطَ مَرْحُوماً

(32)لَيْسَ ذَلِكَ إِلَّا نَعِيماً زَلَّ وَ بُؤْساً نَزَلَ

(33)وَ مِنْ عِبَرِهَا أَنَّ الْمَرْءَ يُشْرِفُ عَلَى أَمَلِهِ فَيَقْتَطِعُهُ حُضُورُ أَجَلِهِ

(34) فَلَا أَمَلٌ يُدْرَكُ وَ لَا مُؤَمَّلٌ يُتْرَكُ

(35)فَسُبْحَانَ اللَّهِ

(36)مَا أَعَزَّ سُرُورَهَا وَ أَظْمَأَ رِيَّهَا وَ أَضْحَى فَيْئَهَا

(37)لَا جَاءٍ يُرَدُّ وَ لَا مَاضٍ يَرْتَدُّ

(38)فَسُبْحَانَ اللَّهِ مَا أَقْرَبَ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ لِلَحَاقِهِ بِهِ

(39)وَ أَبْعَدَ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ لِانْقِطَاعِهِ عَنْهُ

(40)إِنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ بِشَرٍّ مِنَ الشَّرِّ إِلَّا عِقَابُهُ

(41)وَ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ بِخَيْرٍ مِنَ الْخَيْرِ إِلَّا ثَوَابُهُ

(42)وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنَ الدُّنْيَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِيَانِهِ

(43)وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ مِنَ الْآخِرَةِ عِيَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِهِ

(44) فَلْيَكْفِكُمْ مِنَ الْعِيَانِ السَّمَاعُ وَ مِنَ الْغَيْبِ الْخَبَرُ

(45) وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَا نَقَصَ مِنَ الدُّنْيَا وَ زَادَ فِي الْآخِرَةِ خَيْرٌ مِمَّا نَقَصَ مِنَ الْآخِرَةِ وَ زَادَ فِي الدُّنْيَا

(46)فَكَمْ مِنْ مَنْقُوصٍ رَابِحٍ وَ مَزِيدٍ خَاسِرٍ

(47)إِنَّ الَّذِي أُمِرْتُمْ بِهِ أَوْسَعُ مِنَ الَّذِي نُهِيتُمْ عَنْهُ

(48)وَ مَا أُحِلَ‏ لَكُمْ أَكْثَرُ مِمَّا حُرِّمَ عَلَيْكُمْ

(49)فَذَرُوا مَا قَلَّ لِمَا كَثُرَ وَ مَا ضَاقَ لِمَا اتَّسَعَ

(50)قَدْ تَكَفَّلَ لَكُمْ بِالرِّزْقِ وَ أُمِرْتُمْ بِالْعَمَلِ

(51)فَلَا يَكُونَنَّ الْمَضْمُونُ لَكُمْ طَلَبُهُ أَوْلَى بِكُمْ مِنَ الْمَفْرُوضِ عَلَيْكُمْ عَمَلُهُ

(52)مَعَ أَنَّهُ وَ اللَّهِ لَقَدِ اعْتَرَضَ الشَّكُّ وَ [دَخَلَ‏] دَخِلَ الْيَقِينُ

(53) حَتَّى كَأَنَّ الَّذِي ضُمِنَ لَكُمْ قَدْ فُرِضَ عَلَيْكُمْ

(54)وَ كَأَنَّ الَّذِي قَدْ فُرِضَ عَلَيْكُمْ قَدْ [وَضِعَ‏] وُضِعَ عَنْكُمْ

(55)فَبَادِرُوا الْعَمَلَ وَ خَافُوا بَغْتَةَ الْأَجَلِ

(56)فَإِنَّهُ لَا يُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ الْعُمُرِ مَا يُرْجَى مِنْ رَجْعَةِ الرِّزْقِ

(57)مَا فَاتَ الْيَوْمَ مِنَ الرِّزْقِ رُجِيَ غَداً زِيَادَتُهُ

(58)وَ مَا فَاتَ أَمْسِ مِنَ الْعُمُرِ لَمْ يُرْجَ الْيَوْمَ  رَجْعَتُهُ

(59)الرَّجَاءُ مَعَ الْجَائِي وَ الْيَأْسُ مَعَ الْمَاضِي

(60)فَاتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ‏.


متن فارسی

و از خطبه های آن حضرت است که درود و تحیت به او باد.

(1)ثنا و ستایش خدائی را که حمد را متصل به نعمتها نموده است (حمد را جواب و جزای نعمتها قرار داده) و نعمتها را متصل به شکر نموده است(اگر بنده شکر کند در پی آن نعمتها فزونی یابد).

(2)او را در مقابل نعمتهایش ستایش می کنیم همچنانکه در مقابل بلاها و گرفتاریها حمد می کنیم.

(3)و او را بیاری می خواهیم بر علیه این نفسهای کاهل و سستی کننده از آنچه به آن امر شده است(تنبل در انجام واجبات).

(4)و سرعت کننده بسوی آنچه از آن نهی و قدغن شده است.

(5)و از او طلب بخشش می کنیم درباره آنچه عملش به آن احاطه نموده، و کتابش (کتاب و پرونده اعمال) آنرا بطور کامل شمرده است.

(6)علمی که قصور و نارسائی نداردف و کتابی که چیزی را فرونگذاشته است(همه عملهای بزرگ و کوچک را نوشته).

(7)و به او ایمان می آوریم مانند ایمان کسی که عالم غیب و جهان آخرت را دیده

(8)و بر چیزهای وعده داده شده وقوف و اطلاع یافته است.

(9)ایمان و اعتقادی که اخلاص آن شرک می زداید، و یقین آن شک را از بین می برد.

(10)و شهادت می دهیم بر اینکه کعبودی غیر او نیست در حالی که او تنها است و شریک ندارد.

(11)و اینکه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) بنده او، و پیام آور فرستاده او است.

(12)این دو شهادت سخن را بلا می برند و عمل را بلند می کند( شهادتین و رد و ذکر را بلا می برد و موجب قبول عمل می شود).

(13)سبک نمی شود میزانی که این دو شهادت در آن گذاشته می شود، و سنگین نمی شود میزانی که این دو شهادت از آن برداشته می شود.

(14)شما را سفارش می کنم ای بندگان خدا به تقوای الهی و ترس از خدا که آن توشه راه آخرتست، و بازگشت بسوی خدا با آنست.

(15)توشه ایست رساننده به منزل، و معادی است به نتیجه و سودمند.

(16)دعوت کرده بسوی آن(تقوای الهی) شنواننده ترین دعوت کنند(رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم) و آنرا حفظ و مراعات کرده بهترین حفظ کننده(خود امام).

(17)پس دعوت کننده آن شنوانده است و حفظ کننده اش کامیاب شد.

(18)ای بندگان خدا همانا تقوای الهی بازداشته دوستان خدا را از حرامهای او.

(19)و ملازم و دائمی نموده بر دلهای آنها ترس از خدا را.

(20)تا آنکه شبهای آنها را بیدار نموده ، و روزهای گرم آنها را تشنه نگهداشته( آنها را به شب زنده داری، روزه داری روزهای گرم واداشته است).

(21)پس راحی آخرت را با رنج و خستگی دنیا، و سیرابی آخرت را با تشنگی دنیا بدست آورده اند.

(22)اجل و مرگ را نزدیک دانسته اند پس بر عمل پبشدستی نموده اند.

(23)و آرزوها را تکذیب نموده(دروغ دانسته) و اجل و مرگ را در نظر داشته اند.

(24)پس دنیا سرای فانی شدنی و با زحمت و دارای تغییرات و عبرت است.

(25)از اسباب فنای دنیا یکی این است که روزگار تیزش را آماده نموده و به کمان گذاشته است.

(26)تیرهای او به خطا نمی رود، و زخمها و جراحتهای او بهبودی نمی یابد.

(27)بر زند ها تیر مرگ، و بر صحیح و تندرستیها تیر مرض، و بر نجات یافته ها هلاکت پرتاب می کند.

(28)خوردنه ایست که سیر نمی شود، و نوشنده ایست که عطش آن برطرف نمی گردد.

(29)و از اسباب زنج و مشقت دنیا این است که انسان جمع میک ند انچه را که نمی خورد، و بنا می کند و میسازد آنچه را که در آن سکونت نخواهد کرد.

(30)سپس از دینا بسوی خدای متعال خارج می شود( از دنیا می رود) نه با خود مالی می کند، و نه بنا و مسکن به آخرت منتقل می سازد.

(31)و از تغییرات آن یکی این است که شخص را که بخاطر فقر و پریشانی مورد ترحم بود حالا مورد غبطه می بینی، و شخصی را که بخاطر خوشی وضع و حال مورد غبطه بود حالا مورد ترحم می بینی.

(32)نیست آن جز اینکه نعمتی از دست و از بین رفته و فقر و پریشانی روی نموده و نازل شده است.

(33)و از عبرتهای دنیا این است که انسان چون مشرف و نزدیگ به آرزوهایش می شود فرا رسیدن اجلش دست او را از آرزوها قطع می کند.

(34)پس نه آرزوها درک می شود و بدست می آید، و نه آرزو کننده باقی می ماند.

(35)پس پاک و منزه است خدا( تغییر و فنا و رنج و خستگی در او راه ندارد)

(36)چقدر فریبنده است شادی آن (احتمال دارد که «ما اعز» باشد چقدر کم است) و چقدر تشنگی آرو است سیرابی دنیا، و چقدر آفتابی است سایه آن.

(37)نه آینهد (مرگ و حوادث ) برگردانده می شود، و نه گذشته و از دست رفته برمی گردد.

(38)پس پام و منزه است خدا، چقدر نزدیک است زنده ها به مرده ها چون بایشان لاح خواهند شد.

(39)و چقدر دور است مرده ها از زنده ها چون از آنها بریده وقطع شده اند.

(40)مطلب این است که هیچ چیز از شرّ و بد، شرتر و بدتر نیست مگر عذاب آن.

(41)و هیچ چیز بهتر از خیر نیست بجز ثواب آن.

(42)هر چیزی از دنیا شنیدنش بزرگتر از دینش می باشد( در صحبت و شنیدن بزرک جلوه می کند و در دید کوچک کی باشد).

(43)و هر چیز عالم آخرت مشاهده و دیدن آن بزرگتر از شنیدنش می باشد.

(44)پس کفایت کند به شما شنیدن از دیدن و شنیدن از خبر از عالم غیب (فعلا به شنیدن اخار عالم آخرت کفایت کنید و طالب مشاهده آن نباشید که در دنیا ممکن نیست).

(45)و بدانید هر چه از دنیای انسان بکاهد و در آخرت انسان بیفزاید بهتر است از آنچه از آخرت انسان بکاهد و در دنیایش بیافزاید.

(46)چه بسا نقصان دیده که سود بر است و بسا زیاد شده و سود بر که بر زیان نموده است( بسا اشخاصی که با دادن حقوق واجبه در ظاهر مالشان ناقص شده ولی سود اخروی برده اند، و بسا اشخاصی که حقوق نداده در ظاهر مال خود را زیاد نموده ولی نزد خدا زیان نموده اند).

(47)آنچه بر آن مأمور شده اید( بشما امر شده) وسیعتر است از آنچه از آن نهی شده اید (سختگیری واجبات کمتر است از محرمات)

(48)و آنچه بر شما حلال شده بیشتر است از آنچه بر شما حرام شده است.

(49)پس ترک کنید آنچه را که کم است (حرامها) بخاطر آنچه (حلالها) بیشتر است،  وآنچه را که تنگنا (نهی ها) بخاطر آنچه وسعت دارد.

(50)به روزی شما کفالت و ضمانت شده و بر عم و انجام وظایف دینی امر شده اید.

(51)پس نباید آنچه برای شما ضمانت شده جستجویش در نظر و نزد شما مقدم و لازم تر باشد از آنچه عمل و انجام آن بر شما واجب است(نباید بدست آوردن روزی ضمانت شده را بر واجبات مقدم بدارید).

(52)با همه این، بخدا سوگند شک و تردید بر دلها عارض شده و یقین و باور معیوب گشته است.

(53)گویا آنچه برای شما ضمانت شده است(روزی) بر شما واجب گشته است.

(54)و گویا آنچه برای شما واجب شده از شما برداشته شده است.

(55)پس بر انجام عمل پیشدستی کنید، و از ناگهانی آمدن اجل بترسید.

(56)چون امیدی به بازگشت عمر نیست چنانچه امید به بازگشت روزی هست.

(57)آنچه امروز از روزی فوت شده و از دست رفته امید است که فردا زیاده و بسیار شود.

(58)و آنچه دیروز از عمر فوت شده امروز امید به بازگشت آن نیست.

(59)امیدواری با آینده( روزی) است و نومیدی با گذشته (عمر) است.

(60)پس از خدا تقوی کنید( از عذاب او بترسید) بطوری که شایسته او است، و نمی میرد مگر اینکه شما مسلمان باشید (مواظب کنید که مسلمان بمیرید).

قبلی بعدی