دست نيافتن به گناه نوعى عصمت است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( عمران علیزاده)  >  روش نبرد ( حکمت شماره 9 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

9: و [منه‏] في حديثه (علیه السلام):(1)كُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَيْنَا بِرسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)فَلَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبَ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ‏.

(2)[ [قال‏] و معنى ذلك أنه إذا عظم الخوف من العدو و اشتد عضاض الحرب فزع المسلمون إلى قتال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)بنفسه فينزل الله [تعالى النصر عليهم‏] عليهم النصر به و يأمنون [ما] مما كانوا يخافونه بمكانه.

(3)و قوله إذا احمر البأس كناية عن اشتداد الأمر و قد قيل في ذلك أقوال أحسنها أنه شبه حمي الحرب بالنار التي تجمع الحرارة و الحمرة بفعلها و لونها

(4)و مما يقوي ذلك قول [الرسول‏] رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)و قد رأى مجتلد الناس يوم حنين و هي حرب هوازن الآن حمي الوطيس- [و الوطيس‏] فالوطيس مستوقد النار

(5)فشبه رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)ما استحر من جلاد القوم باحتدام النار و شدة التهابها]

(6)انقضى هذا الفصل و رجعنا إلى سنن الغرض الأول في هذا الباب‏


متن فارسی

در حدیث آن حضرت هست: (1)چون ترس و کارزار شدت می یافت خود را به وسیله رسول خدا صلی الله علیه وآله و سلم حفظ می کردیم و به او پناه می بردیم،و کسی از ما به دشمن از او نزدیکتر نبود.
(2)معنی این سخن این است :هنگامی که ترس از دشمن زیاد می شد و گزیدن جنگ زیاد  شدت می یافت مسلمانان به کارزار خود رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پناه می برندند، پس خدا نصرت خود را به ایشان نازل می نمود، و مسلمانان به برکت وجود او از آنچه می ترسیدند ایمن می شدند. 

(3)فرمایش حضرت: اذا احمر البأس: کنایه است از شدت یافتن کار، و در این باره سخنان زیبا گفته-اند:حضرت گرم کردن جنگ را تشبیه نموده به آتشی که حرارت و سرخی را با عمل و رنگش جمع می کند.

(4)و از چیزهایی که این معنی را تأیید می کند سخن رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که روز حنین که جنگ با قبیله هوازن بود چون شمشیر زدن مردم را دید فرمود: الان حمیّ الوطیس: حالا تنور داغ شد، وطیس: محل روشن نمودن آتش است.

(5)پس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شدت یافتن زد و خورد قوم را تشبیه نموده به روشن شدن آتش و شدت یافن شعله وری آن.

(6)این فصل به پایان یافت، برمی گردیم به روش هدف اول در این باب.

قبلی