متن عربی
55. و من خطبة له (علیه السلام):و فيها يصف أصحابه بصفين حين طال منعهم له من قتال أهل الشام
(1)وَ لَقَدْ كُنَّا مَعَ رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَ أَبْنَاءَنَا وَ إِخْوَانَنَا وَ أَعْمَامَنَا
(2)مَا يَزِيدُنَا ذَلِكَ إِلَّا إِيمَاناً وَ تَسْلِيماً وَ مُضِيّاً عَلَىاللَّقَمِ
(3)وَ صَبْراً عَلَى مَضَضِ الْأَلَمِ
(4)وَ جِدّاً فِي جِهَادِ الْعَدُوِّ
(5)وَ لَقَدْ كَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَ الْآخَرُ مِنْ عَدُوِّنَا
(6)يَتَصَاوَلَانِ تَصَاوُلَ الْفَحْلَيْنِ
(7)يَتَخَالَسَانِ أَنْفُسَهُمَا أَيُّهُمَا يَسْقِي صَاحِبَهُ كَأْسَ الْمَنُونِ
(8)فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنَا مِنَّا
(9)فَلَمَّا رَأَى اللَّهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْكَبْتَ
(10)وَ أَنْزَلَ عَلَيْنَا النَّصْرَ
(11)حَتَّى اسْتَقَرَّ الْإِسْلَامُ مُلْقِياً جِرَانَهُ
(12)وَ مُتَبَوِّئاً أَوْطَانَهُ
(13)وَ لَعَمْرِي لَوْ كُنَّا نَأْتِي مَا أَتَيْتُمْ مَا قَامَ لِلدِّينِ عَمُودٌ
(14)وَ لَا اخْضَرَّ لِلْإِيمَانِ عُودٌ
(15)وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَحْتَلِبُنَّهَا دَماً
(16)وَ لَتُتْبِعُنَّهَا نَدَماً.
متن فارسی
از سخنان آن حضرت است درباره پایداری قریش بالخصوص بنی هاشم.
(1)با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بودیم، در راه پیشرفت اسلام پدران و پسران و برادارن و عموهای خود را میکشتیم.
(2)این کار بر ما نمی افزود مگر ایمان و تسیم بودن و ادامه دادن به راه خود را.
(3)و صبر نمود بر سوزش درد را.
(4)و جدیت در جهاد با دشمن را.
(5)و اتفاق میافتاد که مردی از ما مسلمانان ومرد دیگری از دشمنان ما.
(6)به یکدیگر حمله نمودن دو شتر نر به یکدیگر.
(7)در فکر ربودن جان یکدیگر بودند که کدامین آن دو حریف خود را از جام مرگ سیراب کند.
(8)پس گاهی غلبه بر دشمن از آن ما بود، و گاهی غلبه بر ما از آن دشمن ما بود.
(9)چون خدا راستی و درستی ما را دید ذلت و خوایر را بر دشمن ما نازل نمود.
(10)و یاری و غلبه برما نازل نمود.
(11)تا انکه دین اسلام در جامعه استقرار یافت در حالیکه سینه و پهلوی خود را بر زمین نهاده است، جران: سینه شتر که موقع خوابیدن و مستقر شدن برر زمین می گذارد.
(12)در جایگاه و وطن خود حایگزین شد.
(13)بجانم سوگنداگر ما انجام میدادیم کارهایی را که شما انجام می دهید(سستی کرده و بهانه تراشی می نمودیم) در آن صورت ستون دین برپا نمی ایستاد.
(14)و درخت ایمان سرسبز نمی شد.
(15)بخدا سوگند که از آن خون خواهید دوشید.
(16)و در پی آن پشیمانی خواهید کشید.
قبلی بعدی