صدقه دادن دارويى ثمر بخش است ، و كردار بندگان در دنيا ، فردا در پيش روى آنان جلوه گر است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( عبدالمحمد آیتی)  >  وصف عرب پیش از بعثت ( خطبه شماره 26 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

 (26) (و من خطبة له ( عليه السلام  )

  1. إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً ( صلى الله عليه وآله و سلم )نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ
  2. وَ أَمِيناً عَلَى التَّنْزِيلِ
  3. وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِينٍ وَ فِي شَرِّ دَارٍ
  4. مُنِيخُونَ بَيْنَ حِجَارَةٍ خُشْنٍ
  5. وَ حَيَّاتٍ صُمٍّ
  6. تَشْرَبُونَ الْكَدِرَ
  7. وَ تَأْكُلُونَ الْجَشْبَ
  8. وَ تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ
  9. وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَكُمْ
  10. الْأَصْنَامُ فِيكُمْ مَنْصُوبَةٌ
  11. وَ الْآثَامُ بِكُمْ مَعْصُوبَةٌ
  12. و منها
  13. فَنَظَرْتُ فَإِذَا لَيْسَ لِي مُعِينٌ إِلَّا أَهْلُ بَيْتِي
  14. فَضَنِنْتُ بِهِمْ عَنِ الْمَوْتِ
  15. وَ أَغْضَيْتُ عَلَى الْقَذَى
  16. وَ شَرِبْتُ عَلَى الشَّجَا
  17. وَ صَبَرْتُ عَلَى أَخْذِ الْكَظَمِ
  18. وَ عَلَى أَمَرَّ مِنْ طَعْمِ الْعَلْقَمِ
  19. و منها
  20. وَ لَمْ يُبَايِعْ حَتَّى شَرَطَ أَنْ يُؤْتِيَهُ عَلَى الْبَيْعَةِ ثَمَناً
  21. فَلَا ظَفِرَتْ يَدُ الْبَائِعِ
  22. وَ خَزِيَتْ أَمَانَةُ الْمُبْتَاعِ
  23. فَخُذُوا لِلْحَرْبِ أُهْبَتَهَا
  24. وَ أَعِدُّوا لَهَا عُدَّتَهَا
  25. فَقَدْ شَبَّ لَظَاهَا
  26. وَ عَلَا سَنَاهَا
  27. وَ اسْتَشْعِرُوا الصَّبْرَ
  28. فَإِنَّهُ أَدْعَى إِلَى النَّصْرِ

متن فارسی

خطبه اى از آن حضرت (علیه السلام)

  1. خداوند، محمد (صلى اللّه عليه و آله) را مبعوث داشت كه بيم دهنده جهانيان باشد
  2. و امين وحى او.
  3. و شما اى جماعت عربها، پيش از آن، بدترين آيين را داشتيد و در بدترين جايها به سر مى برديد
  4. و در زمينهاى سنگلاخ و ناهموار مى زيستيد
  5. و با مارهاى سخت و كرّ همخانه بوديد.
  6. آبى تيره و ناگوار مى نوشيديد
  7. و طعامى درشت  و خشن مى خورديد
  8. و خون يكديگر مى ريختيد
  9. و از خويش و پيوند بريده بوديد.
  10. بتان در ميان شما برپا بودند
  11. و خود غرقه گناه بوديد.
  12. و هم از اين خطبه
  13. به هر جاى نگريستم، براى خود ياورى جز اهل بيتم نيافتم
  14. و نخواستم كه آنها به كام مرگ روند.
  15. ديده فرو بستم، با آنكه خاشاك در ديده داشتم
  16. و شرنگ نامرادى نوشيدم،
  17. با آنكه استخوان در گلويم شكسته بود و غم گلويم را فشرده بود و من شكيبايى مى ورزيدم.
  18. و به چيزى تلخ تر از حنظل، كه به كامم ريخته بودند، صبر كردم.
  19. و هم از اين خطبه
  20. تا بهايى نگرفت بيعت نكرد
  21.  آنكه فروخت سودى نكرد
  22. و آنكه خريد خوار و ذليل شد.
  23. جنگ را آماده شويد
  24. و ساز و برگ نبرد مهيا داريد
  25. كه آتش كارزار افروخته شده
  26. و شعله آن بالا گرفته است.
  27. پايدارى ورزيد
  28. كه پايدارى بيش از هر سلاح ديگر پيروزى را ميسر گرداند.
قبلی بعدی