دعوت كننده اى- يعنى رسول خدا- دعوت كرد و زمامدارى زمام كار به دست گرفت.
پس به آن دعوت كننده پاسخ دهيد و از آن زمامدار پيروى نماييد.
به درياهاى فتنه ها فرو شدند
و به جاى سنتها، بدعتها را گرفتند.
مؤمنان در گوشه ها خزيدند
و گمراهان و دروغ پردازان به سخن در آمدند.
ما چون پيرهن كه به تن چسبيده است، به نبوت نزديكيم. ما ياران نبوت و خازنان نبوت و درهاى ورود به نبوت هستيم.
بايد كه از درها به خانه ها در آيند، هر كس نه از دربه خانه در آيد، دزدش خوانند.
از اين خطبه
در حق ايشان است آيات كريمه ايمان.
آنان گنجينه هاى خداى رحمان اند.
اگر زبان به سخن گشايند، راست گويند و اگر خاموشى گزينند نه به آن معنى است كه ديگران بر آنان سبقت گرفته اند.
پيشواى قوم بايد به قوم خود براستى سخن گويد، به عقل خود رجوع كند.
از فرزندان آخرت باشد،
زيرا از آن جهان آمده و به آنجا باز مى گردد.
خردمندى كه به ديده دل مى نگرد و از روى بصيرت كار مى كند،
در آغاز، بايد بداند كه آنچه مى كند به زيان اوست يا به سود او.
اگر به سود او بود، همچنانش پى گيرد و اگر به زيان او بود از انجام، آن بازايستد.
زيرا هر كس بدون علم دست به عملى زند، چونان كسى است كه بيرون از راه گام مى زند،
كه هر چه پيشتر رود بيشتر از مقصود دور گردد.
كسى كه بر مقتضاى علم عمل مى كند، همانند كسى است كه در راهى روشن و آشكار راه مى سپرد.
پس بر بيننده است كه بنگرد كه آيا پيش مى رود يا بازپس مى گردد.
بدان، كه هر ظاهرى را باطنى است همانند آن.
آنچه ظاهرش پاكيزه باشد، باطنش نيز پاكيزه است
و آنچه ظاهرش ناپاك باشد باطنش نيز ناپاك است.
پيامبر راستگوى (صلى اللّه عليه و آله) فرمود: بسا خداوند بنده اى را دوست دارد، ولى عملش را دوست ندارد. و گاه عملش را دوست دارد، ولى كننده آن را دوست ندارد.
و بدان كه هر عملى را درختى است كه آن عمل به مثابه ميوه آن است.
و هيچ درختى از آب بى نياز نيست
و آبها گونه گونند. هر آنچه آبياريش نيكو درختش نيكو و ميوه اش شيرين است و هر آنچه آبياريش بد درختش بد و ميوه اش تلخ است.