(مردمى را در مرگ يكى از خويشاوندانشان چنين تسليت گفت) مْردن از شما آغاز نشده ، و به شما نيز پايان نخواهد يافت. اين دوست شما به سفر مى رفت، اكنون پنداريد كه به يكى از سفرها رفته ؛ اگر او باز نگردد شما به سوى او خواهيد رفت.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( عبدالمحمد آیتی)  >  نكوهش یاران خود ( خطبه شماره 39 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

(39) (و من خطبة له ( عليه السلام  )

  1. مُنِيتُ بِمَنْ لَا يُطِيعُ إِذَا أَمَرْتُ
  2. وَ لَا يُجِيبُ إِذَا دَعَوْتُ
  3. لَا أَبَا لَكُمْ
  4. مَا تَنْتَظِرُونَ بِنَصْرِكُمْ رَبَّكُمْ
  5. أَ مَا دِينٌ يَجْمَعُكُمْ
  6. وَ لَا حَمِيَّةَ تُحْمِشُكُمْ
  7. أَقُومُ فِيكُمْ مُسْتَصْرِخاً
  8. وَ أُنَادِيكُمْ مُتَغَوِّثاً
  9. فَلَا تَسْمَعُونَ لِي قَوْلًا
  10. وَ لَا تُطِيعُونَ لِي أَمْراً
  11. حَتَّى تَكَشَّفَ الْأُمُورُ عَنْ عَوَاقِبِ الْمَسَاءَةِ
  12. فَمَا يُدْرَكُ بِكُمْ ثَارٌ
  13. وَ لَا يُبْلَغُ بِكُمْ مَرَامٌ
  14. دَعَوْتُكُمْ إِلَى نَصْرِ إِخْوَانِكُمْ فَجَرْجَرْتُمْ جَرْجَرَةَ الْجَمَلِ الْأَسَرِّ
  15. وَ تَثَاقَلْتُمْ تَثَاقُلَ النِّضْوِ الْأَدْبَرِ
  16. ثُمَّ خَرَجَ إِلَيَّ مِنْكُمْ جُنَيْدٌ مُتَذَائِبٌ ضَعِيفٌ
  17. كَأَنَّما يُساقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَ هُمْ يَنْظُرُونَ
  18. أقول قوله (علیه السلام)متذائب أي مضطرب
  19. من قولهم تذاءبت الريح أي اضطرب هبوبها
  20. و منه يسمى الذئب ذئبا لاضطراب مشيته

متن فارسی

 خطبه اى از آن حضرت (علیه السلام)

  1. به مردمى گرفتار آمده ام، كه چون فرمان مى دهم اطاعت نمى كنند
  2. و چون فرا مى خوانم پاسخ نمى گويند.
  3. اى بى ريشه ها- 
  4. چرا در يارى پروردگارتان درنگ مى كنيد
  5. آيا دينى نيست كه شما را با يكديگر متحد سازد
  6. آيا غيرت و حميّتى نيست كه شما را به خشم آورد
  7. در ميان شما ايستاده، بانگ برداشته،
  8. يارى مى طلبم، ندايتان مى دهم، مگر به فرياد رسيد.
  9. دريغا، كه هيچ سخنى از من نمى شنويد
  10. و هيچ فرمانى را به كار نمى بنديد.
  11. سرانجام، پايان ناگوار كارها پديدار خواهد شد.
  12. نپندارم كه به پايمردى شما از كس انتقامى توان گرفت
  13. يا به مقصودى توان رسيد.
  14. شما را به يارى برادرانتان فراخواندم، ناليديد، همانند اشترى كه از درد ناف بنالد
  15. و گرانى و سستى ورزيديد، همانند اشترى پشت ريش كه بار بر او نهاده باشند.
  16. سپس، خردك سپاهى مضطرب و ناتوان به نزد من روانه داشته ايد،
  17. چنان با بى ميلى قدم برمى دارند كه گويى به ديار مرگشان مى برند».
  18.  من مى گويم: «متذائب» در سخن امام (علیه السلام) به معنى مضطرب است.
  19. از «تذائبت الريح» يعنى وزش باد مضطرب شد
  20. و «ذئب» (گرگ) را ذئب گويند به سبب اضطرابى كه در رفتار دارد.
قبلی بعدی