خانه > ترجمه ( عبدالمحمد آیتی) > درنگ جرير بن عبدالله ( خطبه شماره 43 )
خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
متن عربی
(43) (و من كلام له ( عليه السلام ) و قد أشار عليه أصحابه بالاستعداد لحرب أهل الشام بعد إرساله جرير بن عبد الله البجلي إلى معاوية
- إِنَّ اسْتِعْدَادِي لِحَرْبِ أَهْلِ الشَّامِ وَ جَرِيرٌ عِنْدَهُمْ
- إِغْلَاقٌ لِلشَّامِ
- وَ صَرْفٌ لِأَهْلِهِ عَنْ خَيْرٍ إِنْ أَرَادُوهُ
- وَ لَكِنْ قَدْ وَقَّتُّ لِجَرِيرٍ وَقْتاً لَا يُقِيمُ بَعْدَهُ إِلَّا مَخْدُوعاً أَوْ عَاصِياً
- وَ الرَّأْيُ عِنْدِي مَعَ الْأَنَاةِ فَأَرْوِدُوا
- وَ لَا أَكْرَهُ لَكُمُ الْإِعْدَادَ
- وَ لَقَدْ ضَرَبْتُ أَنْفَ هَذَا الْأَمْرِ وَ عَيْنَهُ
- وَ قَلَّبْتُ ظَهْرَهُ وَ بَطْنَهُ
- فَلَمْ أَرَ لِي إِلَّا الْقِتَالَ أَوِ الْكُفْرَ بِمَا جَاءَ مُحَمَّدٌ ( صلى الله عليه وآله و سلم )
- إِنَّهُ قَدْ كَانَ عَلَى الْأُمَّةِ وَالٍ أَحْدَثَ أَحْدَاثاً
- وَ أَوْجَدَ لِلنَّاسِ مَقَالًا
- فَقَالُوا
- ثُمَّ نَقَمُوا فَغَيَّرُوا
متن فارسی
سخنى از آن حضرت (علیه السلام) پس از آنكه، جرير ابن عبد الله البجلى را به سفارت نزد معاويه فرستاد،اصحابش اشارت كردند كه براى نبرد با مردم شام مهيا شود،
- فرمود: اگر با مردم شام بسيج نبرد كنم، در حالى كه جرير نزد آنهاست،
- راه آشتى را به روى آنان بستن است،
- و از راه خير- اگر آهنگ آن داشته باشند- باز داشتن.
- ولى من براى جرير زمانى معين كرده ام كه بيش از آن در شام نماند، مگر آنكه، فريبش دهند يا خود عصيان ورزد.
- نظر من تأنى و پرهيز از شتابكارى است، شما نيز راه مدارا در پيش گيريد.
- البته، اگر خود را مهياى نبرد هم داشته باشيد، مخالفتى ندارم.
- من همه جوانب اين كار را بر رسيده ام
- و برون و درون آن بازجسته ام.
- بيش از دو راه در پيش نداريم، يا جنگ با اينان يا كافر شدن به آنچه محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آورده است.
- آن مرد بر امت حكومت كرد و بدعتهاى چندى نهاد
- كه سبب شد تا مردم چيزهايى بگويند
- و گفتند.
- و از او به خشم آمدند و تغييرش دادند.
قبلی بعدی