(آنگاه كه خبر كشته شدن محمد بن ابى بكر را به او دادند فرمود) همانا اندوه ما بر شهادت او ، به اندازه شادى شاميان است، جز آن كه از آن يك دشمن ، و از ما يك دوست كم شد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( عبدالمحمد آیتی)  >  به فرماندهان لشکرها ( نامه شماره 50 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

(50) (و من كتاب له ( عليه السلام  )) (إلى أمرائه على الجيوش)

  1. مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيِّ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى أَصْحَابِ الْمَسَالِحِ
  2. أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ حَقّاً عَلَى الْوَالِي أَنْ لَا يُغَيِّرَهُ عَلَى رَعِيَّتِهِ فَضْلٌ نَالَهُ وَ لَا طَوْلٌ خُصَّ بِهِ وَ أَنْ يَزِيدَهُ مَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ مِنْ نِعَمِهِ دُنُوّاً مِنْ عِبَادِهِ وَ عَطْفاً عَلَى إِخْوَانِهِ
  3. أَلَا وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَنْ لَا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْبٍ وَ لَا أَطْوِيَ دُونَكُمْ أَمْراً إِلَّا فِي حُكْمٍ وَ لَا أُؤَخِّرَ لَكُمْ حَقّاً عَنْ مَحَلِّهِ وَ لَا أَقِفَ بِهِ دُونَ مَقْطَعِهِ وَ أَنْ تَكُونُوا عِنْدِي فِي الْحَقِّ سَوَاءً
  4. فَإِذَا فَعَلْتُ ذَلِكَ وَجَبَتْ لِلَّهِ عَلَيْكُمُ النِّعْمَةُ
  5.  وَ لِي عَلَيْكُمُ الطَّاعَةُ وَ أَنْ لَا تَنْكُصُوا عَنْ دَعْوَةٍ وَ لَا تُفَرِّطُوا فِي صَلَاحٍ وَ أَنْ تَخُوضُوا الْغَمَرَاتِ إِلَى الْحَقِّ .
  6. فَإِنْ أَنْتُمْ لَمْ تَسْتَقِيمُوا لِي عَلَى ذَلِكَ لَمْ يَكُنْ أَحَدٌ أَهْوَنَ عَلَيَّ مِمَّنِ اعْوَجَّ مِنْكُمْ ثُمَّ أُعْظِمُ لَهُ الْعُقُوبَةَ وَ لَا يَجِدُ عِنْدِي فِيهَا رُخْصَةً
  7. فَخُذُوا هَذَا مِنْ أُمَرَائِكُمْ وَ أَعْطُوهُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ مَا يُصْلِحُ اللَّهُ بِهِ أَمْرَكُمْ وَ السَّلَامُ

متن فارسی

نامه ای از آن حضرت (علیه السلام) به فرماندهان لشکرها

  1. از بنده خدا علی، امير المؤمنين به نگهبانان مرزها.
  2. اما بعد. شايسته است که والی اگر مالی به دستش افتاد يا به نعمتی مخصوص گرديد، نسبت به افراد رعيتش دگرگون نشود. بلکه نعمتی که خدا به او ارزانی می دارد، سبب فزونی نزديکی او به بندگان و توجه و مهربانيش به برادرانش گردد.
  3. بدانيد، حقی که شما بر عهده من داريد، اين است که چيزی را از شما مخفی ندارم، جز اسرار جنگ را و کاری را بی مشورت شما نکنم، جز اجرای حکم خدا را. و حقی را که از آن شماست از موعد خود به تأخير نيفکنم و تا به انجامش نرسانم از پای ننشينم و حق شما را به تساوی دهم.
  4. چون چنين کردم، بر خداست که نعمت خود بر شما عنايت کند
  5. و بر شماست که از من فرمان ببريد و اگر شما را فرا خواندم درنگ روا نداريد و در انجام دادن کاری، که صلاح شما را در آن می دانم، قصور مورزيد و در راه حق خود را به سختيها افکنيد.
  6. اگر در آنچه می گويم خلاف روا داريد، هيچکس در نزد من، خوارتر و بی ارج تر از آنکه سر بر تافته و به راه کج رفته است، نخواهد بود. من او را سخت عقوبت خواهم کرد و او را از عقوبت من رهايی نيست.
  7. پس اين فرمان را از هر که بر شما امير است بپذيريد و در آنچه خداوند کارهايتان را بدان به صلاح می آورد، از ايشان فرمان بريد. والسلام.
قبلی بعدی