نامه ای از آن حضرت (علیه السلام) به اسود بن قطبه فرمانروای حلوان
اما بعد. هر گاه والی را نسبت به افراد رعيب ميل و هوا گونه گون باشد، بسا از اجرای عدالت باز ماند. پس بايد کار مردم، در حقی که دارند، در نزد تو يکسان باشد که از ستم نتوان به عدالت رسيد
و از هر چه همانند آن را ناروا می شماری دوری گزين و خود را به کاری که خدا بر تو واجب ساخته، وادار نمای، در حالی که، اميد پاداش او داری و از عقابش بيمناک هستی.
و بدان، که دنيا سرای بلاهاست. کسی را در آن، ساعتی آسودگی نيست، جز آنکه آسودگيش سبب حسرت و دريغ او در قيامت گردد.
هيچ چيز تو را از حق بی نياز نگرداند. و از آن حقها که بر گردن توست يکی نگهداری نفس توست از کژتابيهايش و کوشش توست در کار رعيت به قدر توانت. زيرا آنچه از آنها نصيب تو می شود بسی بيش از چيزی است که از تو نصيب آنان گردد. والسلام.