ناتوانى ، آفت و شكيبايى ، شجاعت و زُهد ، ثروت و پرهيزكارى ، سپرِ نگه دارنده است : و چه همنشين خوبى است راضى بودن و خرسندى .
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( عبدالمحمد آیتی)  >  به مردم مصر ( نامه شماره 38 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

 (38) (و من كتاب له ( عليه السلام  )) (إلى أهل مصر لما ولى عليهم الأشتر)

  1. مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ غَضِبُوا لِلَّهِ حِينَ عُصِيَ فِي أَرْضِهِ وَ ذُهِبَ بِحَقِّهِ فَضَرَبَ الْجَوْرُ سُرَادِقَهُ عَلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ الْمُقِيمِ وَ الظَّاعِنِ فَلَا مَعْرُوفٌ يُسْتَرَاحُ إِلَيْهِ وَ لَا مُنْكَرٌ يُتَنَاهَى عَنْهُ
  2. أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَعَثْتُ إِلَيْكُمْ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اللَّهِ لَا يَنَامُ  أَيَّامَ الْخَوْفِ وَ لَا يَنْكُلُ عَنِ الْأَعْدَاءِ سَاعَاتِ الرَّوْعِ أَشَدَّ عَلَى الْفُجَّارِ مِنْ حَرِيقِ النَّارِ وَ هُوَ مَالِكُ ابْنُ الْحَارِثِ أَخُو مَذْحِجٍ
  3. فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا أَمْرَهُ فِيمَا طَابَقَ الْحَقَّ فَإِنَّهُ سَيْفٌ مِنْ سُيُوفِ اللَّهِ لَا كَلِيلَ الظُّبَةِ وَ لَا نَابِي الضَّرِيبَةِ فَإِنْ أَمَرَكُمْ أَنْ تَنْفِرُوا فَانْفِرُوا وَ إِنْ أَمَرَكُمْ أَنْ تُقِيمُوا فَأَقِيمُوا فَإِنَّهُ لَا يُقْدِمُ وَ لَا يُحْجِمُ وَ لَا يُؤَخِّرُ وَ لَا يُقَدِّمُ إِلَّا عَنْ أَمْرِي
  4. وَ قَدْ آثَرْتُكُمْ بِهِ عَلَى نَفْسِي لِنَصِيحَتِهِ لَكُمْ وَ شِدَّةِ شَكِيمَتِهِ عَلَى عَدُوِّكُمْ

متن فارسی

نامه ای از آن حضرت (علیه السلام) به مردم مصر هنگامی که مالک اشتر (رحمه الله) را بر آنان امارت داد.

  1. از بنده خدا علی، امير المؤمنين، به مردمی که برای خدا خشمگين شدند، هنگامی که ديگران در زمينش نافرمانی کردند و حقش را از ميان بردند. هنگامی که ستم، سراپرده اش را بر سر نيکوکار و تبهکار و مقيم و مسافر بر پای داشت و هيچ معروفی نماند که در سايه آن توان آسود و نه کس از منکری سرباز می زد.
  2. اما بعد، بنده ای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم. مردی که در روزگار وحشت به خواب نرود و در ساعات خوف از دشمن رخ برنتابد. بر دشمنان از لهيب آتش سوزنده تر است. او مالک بن الحارث از قبيله مذحج است.
  3. در هر چه موافق حق بود به سخنش گوش بسپاريد و فرمانش را اطاعت کنيد. اگر گفت، به راه افتيد، به راه افتيد و اگر گفت، درنگ کنيد، درنگ کنيد. او شمشيری است از شمشيرهای خدا که نه تيزيش کند شود و نه ضربتش بی اثر ماند. او نه به خود در کاری اقدام می کند. و نه از کاری باز می ايستد، نه قدم واپس نهد و نه پيش گذارد، مگر به فرمان من.
  4. در فرستادن مالک به ديار شما، شما را بر خود ترجيح نهادم، زيرا مالک را نيکخواه شما ديدم و ديدم که او از هر کس ديگر سخت تر لجام بر دهان دشمنانتان زند.
قبلی بعدی