خانه > ترجمه ( عبدالمحمد آیتی) > نكوهش بیعت شکنان ( خطبه شماره 22 )
خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
متن عربی
(22) (و من خطبة له ( عليه السلام )
- أَلَا وَ إِنَّ الشَّيْطَانَ قَدْ ذَمَرَ حِزْبَهُ
- وَ اسْتَجْلَبَ جَلَبَهُ
- لِيَعُودَ الْجَوْرُ إِلَى أَوْطَانِهِ
- وَ يَرْجِعَ الْبَاطِلُ إِلَى نِصَابِهِ
- وَ اللَّهِ مَا أَنْكَرُوا عَلَيَّ مُنْكَراً
- وَ لَا جَعَلُوا بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ نِصْفاً
- وَ إِنَّهُمْ لَيَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَكُوهُ
- وَ دَماً هُمْ سَفَكُوهُ
- فَلَئِنْ كُنْتُ شَرِيكَهُمْ فِيهِ فَإِنَّ لَهُمْ لَنَصِيبَهُمْ مِنْهُ
- وَ لَئِنْ كَانُوا وَلُّوهُ دُونِي فَمَا التَّبِعَةُ إِلَّا عِنْدَهُمْ
- وَ إِنَّ أَعْظَمَ حُجَّتِهِمْ لَعَلَى أَنْفُسِهِمْ
- يَرْتَضِعُونَ أُمّاً قَدْ فَطَمَتْ
- وَ يُحْيُونَ بِدْعَةً قَدْ أُمِيتَتْ
- يَا خَيْبَةَ الدَّاعِي
- مَنْ دَعَا
- وَ إِلَامَ أُجِيبَ
- وَ إِنِّي لَرَاضٍ بِحُجَّةِ اللَّهِ عَلَيْهِمْ وَ عِلْمِهِ فِيهِمْ
- فَإِنْ أَبَوْا أَعْطَيْتُهُمْ حَدَّ السَّيْفِ
- وَ كَفَى بِهِ شَافِياً مِنَ الْبَاطِلِ وَ نَاصِراً لِلْحَقِّ
- وَ مِنَ الْعَجَبِ بَعْثُهُمْ إِلَيَّ أَنْ أَبْرُزَ لِلطِّعَانِ
- وَ أَنْ أَصْبِرَ لِلْجِلَادِ
- هَبِلَتْهُمُ الْهَبُولُ
- لَقَدْ كُنْتُ وَ مَا أُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ
- وَ لَا أُرْهَبُ بِالضَّرْبِ
- وَ إِنِّي لَعَلَى يَقِينٍ مِنْ رَبِّي
- وَ غَيْرِ شُبْهَةٍ مِنْ دِينِي
متن فارسی
خطبه اى از آن حضرت (علیه السلام)
- آگاه باشيد، كه شيطان حزب خود را بر انگيخته
- و سپاه خويش بسيج كرده،
- تابار ديگر، ستم در جاى خود مستقر گردد
- و باطل به جايگاه خود بازگردد.
- به خدا سوگند، هر چه كوشيدند منكرى از من نديدند
- ولى ميان من و خود به انصاف داورى نكردند.
- از من حقى را مى طلبند كه خود آن را واگذاشته اند
- و خونى را مى خواهند كه خود ريخته اند
- اگر مى گويند كه من در ريختن آن خون شريكشان بوده ام، مگر نه اين است كه آنها را در آن نصيبى بوده است
- و اگر آنان خود بتنهايى آن خون ريخته اند، پس جز آنها كسى گناهكار نخواهد بود و به كيفر آن دچارند.
- هر دليل كه بياورند، به زيان خود آنهاست.
- از مادرى شير مى خواهند كه پستانش خشكيده است
- و مى خواهند بدعتى را زنده كنند كه ديگر مرده است.
- چه نوميد است اين دعوت كننده
- كيست آنكه فرا مى خواند
- و به چه چيز بايد پاسخ داد
- به هر چه خداوند ميان من و ايشان داورى كند، بدان خشنودم، كه او به كردارهاى ايشان آگاه است.
- اگر سر بر تابند شمشير تيز حوالتشان كنم،
- كه شمشير درمان باطل است و ياريگر حق.
- شگفت در اين است كه مرا به آوردگاه مى خوانند
- و مى خواهند كه در نبرد پاى بفشرم.
- مادرانشان در سوگشان بگريند.
- هيچگاه كسى نتوانسته مرا از تهديد به جنگ بترساند
- يا از ضرب شمشير به وحشت افكند.
- زيرا من در ايمان به خدا به مرز يقين رسيده ام
- و هرگز در دين خود شبهه نياورم.
قبلی بعدی