(مردمى را در مرگ يكى از خويشاوندانشان چنين تسليت گفت) مْردن از شما آغاز نشده ، و به شما نيز پايان نخواهد يافت. اين دوست شما به سفر مى رفت، اكنون پنداريد كه به يكى از سفرها رفته ؛ اگر او باز نگردد شما به سوى او خواهيد رفت.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( عمران علیزاده)  >  کیفر ظالم و توبیخ اصحاب ( خطبه شماره 96 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

96.و من خطبة له (علیه السلام):في أصحابه و أصحاب رسول اللّه‏

أصحاب علي‏ (علیه السلام)

(1)وَ لَئِنْ أَمْهَلَ [اللَّهُ‏] الظَّالِمَ فَلَنْ يَفُوتَ أَخْذُهُ

(2)وَ هُوَ لَهُ بِالْمِرْصَادِ عَلَى مَجَازِ طَرِيقِهِ وَ بِمَوْضِعِ الشَّجَا مِنْ مَسَاغِ رِيقِهِ

(3)أَمَا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَيَظْهَرَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمُ عَلَيْكُمْ

(4) لَيْسَ لِأَنَّهُمْ أَوْلَى بِالْحَقِّ مِنْكُمْ وَ لَكِنْ لِإِسْرَاعِهِمْ إِلَى [بَاطِلِهِمْ‏] بَاطِلِ صَاحِبِهِمْ وَ إِبْطَائِكُمْ عَنْ حَقِّي

(5)وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِيَّتِي

(6)اسْتَنْفَرْتُكُمْ لِلْجِهَادِ فَلَمْ تَنْفِرُوا وَ أَسْمَعْتُكُمْ فَلَمْ تَسْمَعُوا

(7)وَ دَعَوْتُكُمْ سِرّاً وَ جَهْراً فَلَمْ تَسْتَجِيبُوا وَ نَصَحْتُ لَكُمْ فَلَمْ تَقْبَلُوا

(8)أَ شُهُودٌ كَغُيَّابٍ وَ عَبِيدٌ كَأَرْبَابٍ

(9)أَتْلُو عَلَيْكُمْ الْحِكَمَ فَتَنْفِرُونَ‏ مِنْهَا

(10)وَ أَعِظُكُمْ بِالْمَوْعِظَةِ الْبَالِغَةِ فَتَتَفَرَّقُونَ عَنْهَا

(11)وَ أَحُثُّكُمْ عَلَى جِهَادِ أَهْلِ الْبَغْيِ فَمَا آتِي عَلَى آخِرِ قَوْلِي حَتَّى أَرَاكُمْ مُتَفَرِّقِينَ أَيَادِيَ سَبَا

(12) تَرْجِعُونَ إِلَى مَجَالِسِكُمْ وَ تَتَخَادَعُونَ عَنْ مَوَاعِظِكُمْ

(13)أُقَوِّمُكُمْ غُدْوَةً وَ تَرْجِعُونَ إِلَيَّ عَشِيَّةً كَظَهْرِ الْحَنِيَّةِ

(14)عَجَزَ الْمُقَوِّمُ وَ أَعْضَلَ الْمُقَوَّمُ

(15)أَيُّهَا الْقَوْمُ الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ

(16)الْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ الْمُبْتَلَى بِهِمْ أُمَرَاؤُهُمْ

(17)صَاحِبُكُمْ يُطِيعُ اللَّهَ وَ أَنْتُمْ تَعْصُونَهُ

(18)وَ صَاحِبُ أَهْلِ الشَّامِ يَعْصِي اللَّهَ وَ هُمْ يُطِيعُونَهُ

(19)لَوَدِدْتُ وَ اللَّهِ أَنَّ مُعَاوِيَةَ صَارَفَنِي بِكُمْ صَرْفَ الدِّينَارِ بِالدِّرْهَمِ

(20)فَأَخَذَ مِنِّي عَشَرَةَ مِنْكُمْ وَ أَعْطَانِي رَجُلًا مِنْهُمْ 

(21)يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ مُنِيتُ مِنْكُمْ بِثَلَاثٍ وَ اثْنَتَيْنِ

(22)صُمٌّ ذَوُو أَسْمَاعٍ وَ بُكْمٌ ذَوُو كَلَامٍ وَ عُمْيٌ ذَوُو أَبْصَارٍ

(23)لَا أَحْرَارُ صِدْقٍ عِنْدَ اللِّقَاءِ وَ لَا إِخْوَانُ ثِقَةٍ عِنْدَ الْبَلَاءِ

(24) تَرِبَتْ أَيْدِيكُمْ يَا أَشْبَاهَ الْإِبِلِ غَابَ عَنْهَا رُعَاتُهَا

(25)كُلَّمَا جُمِعَتْ مِنْ جَانِبٍ تَفَرَّقَتْ مِنْ آخَرَ

(26)وَ اللَّهِ لَكَأَنِّي بِكُمْ فِيمَا إِخَالُكُمْ أَنْ لَوْ حَمِسَ الْوَغَى وَ حَمِيَ الضِّرَابُ

(27)قَدِ انْفَرَجْتُمْ عَنِ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ انْفِرَاجَ الْمَرْأَةِ عَنْ قُبُلِهَا

(28)وَ إِنِّي لَعَلَى‏ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي‏ وَ مِنْهَاجٍ مِنْ نَبِيِّي

(29)وَ إِنِّي لَعَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ أَلْقُطُهُ لَقْطاً.

أصحاب رسول اللّه‏

(30)انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ

(31) فَلَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ هُدًى وَ لَنْ يُعِيدُوكُمْ فِي رَدًى

(32)فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا

(33)وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا وَ لَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا

(34)لَقَدْ رَأَيْتُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله و سلم)فَمَا أَرَى أَحَداً يُشْبِهُهُمْ مِنْكُمْ

(35)لَقَدْ كَانُوا يُصْبِحُونَ شُعْثاً غُبْراً وَ قَدْ بَاتُوا سُجَّداً وَ قِيَاماً

(36)يُرَاوِحُونَ بَيْنَ جِبَاهِهِمْ وَ خُدُودِهِمْ

(37)وَ يَقِفُونَ عَلَى مِثْلِ الْجَمْرِ مِنْ ذِكْرِ مَعَادِهِمْ

(38) كَأَنَّ بَيْنَ أَعْيُنِهِمْ رُكَبَ الْمِعْزَى مِنْ طُولِ سُجُودِهِمْ

(39)إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ هَمَلَتْ أَعْيُنُهُمْ حَتَّى تَبُلَّ جُيُوبَهُمْ

(40)وَ مَادُوا كَمَا يَمِيدُ الشَّجَرُ يَوْمَ الرِّيحِ الْعَاصِفِ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ وَ رَجَاءً لِلثَّوَابِ‏.


متن فارسی

از سخنان آن حضرت است درباره کیفر ظالم و توبیخ اصحاب خود

(1)و اگر خدا ستمگر را مهلت دهد هرگز مؤاخذه و گرفتار نمودن او از دست او نخواهد رفت.

(2)و خدا در کمین او است: در محل عبور راهش و در جای گولگیری از گذرگاه آب دهانش.

(3)آگاه باشید سوگند به آنکه جان من به دست او است حتما این قوم(اهل شام) بر شما غلبه خواهند کرد.

(4)بدین جهت نیست که آنها به حق سزاوارتر از شما هستند، بلکه بدین جهت است که در اطاعت و انجام کارهای باطل و ناحق صاحب خود(معاویه) سرعت می کنند و شما در حق من سستی و تاخیر می کنید.

(5)امتها صبح می کنند در حالی که از ستم رؤسای خود می ترسند، و من صبح می کنم در حالی که از ستم رعیتم می ترسم.

(6)شما را برای رفتن به جهاد کوچاندم، ولی کوچ و حرکت نکردید و خطر دشمن را- به شما گوشزد کردم گوش ندادید.

(7)شما را در پنهان و آشکار دعوت کردم اجابت نکردید، و نصیحت کردم قبول نکردید.

(8)با آنکه حاضرید مانند غائبانید، و غلامانید مانند خواجه گان.

(9)حکمتها و سخنان سودمند به شما می خوانم و شما از آنها رمیده و فرار می کنید.

(10)و شما را با موعظه های کامل موعظه می کنم پش از ان متفرق می شوید.

(11)شما را به جهاد اهل بغی(کسانی که بر امام عادل خروج کرده اند: اهل شام) تشویق می کنم، به اخر سخنم نرسیده می بینم که متفرق شده اید مانند متفرق شدنایادی سبا(قومی از اهل یمن بودند که سیل شهر و خانه های آنها را خراب کرد، و خود در شهرها و روستاها متفرق شدند، در میان عربها یخت متفرق شدن را به آنها تشبیه می کنند).

(12)به مجالس خود برمیگردید و یکدیگر از مواعظی که شنیده بودید می فریبید.

(13)صبح شما را راست می گردانم شب هب نزد من برمیگردید مانند پشت کمان کج شده.

(14)درست کننده: (پند دهنده) ناتوان شد، و درست شنونده(موعظه شونده) مشکل و سرسخت شد.

(15)ای کسانی که بدنهای آنها اینجا حاضر است و عقل آنها ازآنها غائب است.

(16)هواها و خواسته های انها مختلف است، و امیران آنها گرفتار آنهایند.

(17)صاحب شما (خود حضرت) خدا را اطاعت می کند و شما نافرمانی او می کنید.

(18)و صاحب اهل شام (معاویه) خدا را نافرمانی می کند و ایشان از او اطاعت می کنند.

(19)بخدا سوگند دوست میدارم که معاویه درباره شم معامله می کرد مانند مبادله کردن دینار با درهم

(20)از من ده نفر از شما را می گرفت و یک نفر از آنها به من میداد.

(21)ای اهل کوفه من از ناحیه شما به سه چیز و دو چیز گرفتار شده ام.

(22)کر هستید صاحبان گوش، لال هستد صاحبان سخن، کور هستید صاحب چشم(یعنی از شنیدن حق کر و از گفتن آن لال و از دیدن ان کور هستید).

(23)و آن دو این است- موقع ملاقات آزاده راستین نیستید، و در گرفتاری برادر مورد اطمینان نمی باشید.

(24)دستتان خالی باد ای شبیهان شترانی که ساربان آنها غائب و دور شده است.

(25)هر چه از طرفی گردآوری شوند از طرف دیگر متفرق می شوند.

(26)بخدا سوگند من چنین خیال می کنم که اگر جنگ شدت یابد، و آتش زد و خورد شعله ور گردد.

(27)از پسر ابوطالب جدا می شوید مانند جدا شدن زن از بچه اش.

(28)و من روی حجت و دلیل هستم از جانب پروردگارم، و به راه روشن از جانب پیغمبرم هستم.

(29)و من راه روشن هستم که آنرا از میان راه های مختلف می گزینم.

(30)خاندان پیغمبر خود را در نظر بگییرید، ملازم طریقه آنها باشید و از آثار آنها پیروی کنید.

(31)آنها هرگز شما را از هدایت بیرون نمی برند، و به هلاکت بر نمی گردانند.

(32)پس اگر ایشان نشستند و قیام نکردند شما هم بنشینید، و اگر قیام کردند شما هم قیام کنید.

(33) واز ایشان پیشی نگیرید که گمراه می شوید؛ و از ایشان پس نمایید که هلاک می شوید.

(34)یاران حضرت محمد را دید در میان شما کسی نمی بینم که شبیه آنها باشد.

(35)صبح می کردند ژولیده و غبار آلود، در حالیکه شب را به صبح آورده اند در حال سجده و قیام.

(36)نوبت استراحت مقرر می دادند بین پیشانی و رخسار خود( گاهی پیشانی میگذاشتند و گاهی رخسار خود)

(37)مانند ای نبود که روی اخگر ایستاده موقع باد نمودن قیامت و بازگشت بسوی خدا.

(38)میان دو چشم آنان(پیشانی) مانند زانوی بز بوداز سجده طولانی (پینه بسته بود).

(39)چون نزد آنها خدا یاد می شد چشمهای آنها بقدری اشک می ریخت گه گریبان آنها تر می شد.

(40)میلرزیدند چنانکه درخت در روز باد تند می لرزد از ترس عذاب خدا و به امید ثواب الهی.

قبلی بعدی