خانه > ترجمه ( عبدالمحمد آیتی) > زمان فترت و بعثت رسول الله ( خطبه شماره 88 )
خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
متن عربی
(88) (و من خطبة له ( عليه السلام )
- أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ
- وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ
- وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ
- وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ
- وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ
- وَ الدُّنْيَا كَاسِفَةُ النُّورِ
- ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ
- عَلَى حِينِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا
- وَ إِيَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا
- وَ اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا
- قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَى
- وَ ظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَى
- فَهِيَ مُتَجَهِّمَةٌ لِأَهْلِهَا
- عَابِسَةٌ فِي وَجْهِ طَالِبِهَا
- ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ
- وَ طَعَامُهَا الْجِيفَةُ
- وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ
- وَ دِثَارُهَا السَّيْفُ
- فَاعْتَبِرُوا عِبَادَ اللَّهِ
- وَ اذْكُرُوا تِيكَ الَّتِي آبَاؤُكُمْ وَ إِخْوَانُكُمْ بِهَا مُرْتَهَنُونَ
- وَ عَلَيْهَا مُحَاسَبُونَ
- وَ لَعَمْرِي مَا تَقَادَمَتْ بِكُمْ وَ لَا بِهِمُ الْعُهُودُ
- وَ لَا خَلَتْ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمُ الْأَحْقَابُ وَ الْقُرُونُ
- وَ مَا أَنْتُمُ الْيَوْمَ مِنْ يَوْمٍ كُنْتُمْ فِي أَصْلَابِهِمْ بِبَعِيدٍ
- وَ اللَّهِ مَا أَسْمَعَهُمُ الرَّسُولُ شَيْئاً إِلَّا وَ هَا أَنَا ذَا الْيَوْمَ مُسْمِعُكُمُوهُ
- وَ مَا أَسْمَاعُكُمُ الْيَوْمَ بِدُونِ أَسْمَاعِهِمْ بِالْأَمْسِ
- وَ لَا شُقَّتْ لَهُمُ الْأَبْصَارُ
- وَ لَا جُعِلَتْ لَهُمُ الْأَفْئِدَةُ فِي ذَلِكَ الْأَوَانِ
- إِلَّا وَ قَدْ أُعْطِيتُمْ مِثْلَهَا فِي هَذَا الزَّمَانِ
- وَ وَ اللَّهِ مَا بَصُرْتُمْ بَعْدَهُمْ شَيْئاً جَهِلُوهُ
- وَ لَا أُصْفِيتُمْ بِهِ وَ حُرِمُوهُ
- وَ لَقَدْ نَزَلَتْ بِكُمُ الْبَلِيَّةُ جَائِلًا خِطَامُهَا
- رِخْواً بِطَانُهَا
- فَلَا يَغُرَّنَّكُمْ مَا أَصْبَحَ فِيهِ أَهْلُ الْغُرُورِ
- فَإِنَّمَا هُوَ ظِلٌّ مَمْدُودٌ إِلَى أَجَلٍ مَعْدُودٍ
متن فارسی
خطبه اى از آن حضرت (علیه السلام)
- او را هنگامى به رسالت فرستاد كه در جهان رسولانى نبودند.
- زمانى دراز بود كه مردم به خواب رفته بودند.
- فتنه ها سربرداشته
- و كارها نابسامان بود.
- آتش جنگها شعله مى كشيد،
- روشنايى از جهان رخت بربسته
- و فريب و نادرستى آشكار گرديده بود.
- جهان به باغى مى مانست كه برگ درختانش به زردى گراييده بود
- و كس از آن اميد ثمره اى نداشت.
- آبش فروكش كرده بود.
- پرچمهاى هدايت كهنه و فرسوده گشته
- و رايات ضلالت پديدار شده بود.
- دنيا در آن روزگاران بر مردمش چهره دژم كرده بود
- و بر خواستاران خود ترشروى گشته بود.
- ميوه اش فتنه
- بود و طعامش مردار.
- در درون وحشت نهفته داشت
- و از برون شمشير ستم آخته.
- اى بندگان خدا، عبرت بگيريد
- و به ياد آوريد كارهاى گناه آلود پدرانتان و برادرانتان را كه اكنون در گرو آنها هستند
- و به حساب آن گرفتارند.
- به جان خودم سوگند، كه هنوز ميان شما و ايشان روزگار كهن نشده
- و سالها و قرنها نگذشته است
- و شما از آن زمانها كه در اصلاب پدرانتان بوده ايد دور نگشته ايد،
- به خدا سوگند آنچه را كه پيامبر به گوشتان رسانيد من امروز به گوشتان مى رسانم
- و گوشهاى شما ضعيف تر از گوشهاى آنها نيست.
- همان ديده ها
- و دلها كه ديروز آنان را داده بودند،
- امروز شما را داده اند.
- به خدا سوگند بعد از آنها چيزى را به شما ننموده اند كه آنها نمى دانستند
- و شما را به موهبتى برنگزيدند كه آنان را از آن محروم داشته باشند.
- بلاها بر سرتان تاختن آورد همانند ستورى كه مهارش آزاد باشد
- و تنگش سست.
- زندگى فريب خوردگان باعث فريبتان نشود،
- زيرا زندگى آنان چونان سايه اى است بر زمين افتاده تا زمانى معين.
قبلی بعدی