حاكم اسلامى ، پاسبان خدا در زمين اوست.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( عمران علیزاده)  >  دلایل بطلان مکتب جبر ( حکمت شماره 75 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

75. وَ مِنْ [كَلَامِهِ‏] كَلَامٍ لَهُ (علیه السلام)  لِلسَّائِلِ الشَّامِيِّ لَمَّا سَأَلَهُ أَ كَانَ مَسِيرُنَا إِلَى الشَّامِ بِقَضَاءٍ مِنَ اللَّهِ وَ [قَدَرِهِ‏] قَدَرٍ بَعْدَ كَلَامٍ طَوِيلٍ هَذَا مُخْتَارُهُ

(1)وَيْحَكَ لَعَلَّكَ ظَنَنْتَ قَضَاءً لَازِماً وَ قَدَراً حَاتِماً لَوْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ وَ سَقَطَ الْوَعْدُ وَ الْوَعِيدُ.

(2) إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْيِيراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِيراً وَ كَلَّفَ يَسِيراً وَ لَمْ يُكَلِّفْ عَسِيراً وَ أَعْطَى عَلَى الْقَلِيلِ كَثِيراً وَ لَمْ يُعْصَ مَغْلُوباً وَ لَمْ يُطَعْ مُكْرِهاً.

(3) وَ لَمْ يُرْسِلِ الْأَنْبِيَاءَ لَعِباً وَ لَمْ يُنْزِلِ الْكُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثاً وَ لَا خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا- ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ.


متن فارسی

 از سخنان آن حضرت است به مرد شامی موقعی که حضرت پرسید: آیا رفتن ما بسوی شام (به جنگ صفین) با قضا و قدر الهی بود؟ بعد از کلام طولانی انتخاب شده آن این است:

(1)عجب از تو این را قضاء لازم و قدر حتمی خیال کردی؟ اگر آن چنان بود بود ثواب و عقاب باطل می-شد و وعده و وعید ساقط می گشت.

(2)خدای سبحان بندگانش را امر کرده با دادن اختیار، و نهی کرده با بیم دادنف و به چیزهای آسان مکلف نموده وبر چیزهای سخت و دشوار تکلیف نکرده است، وبر عمل اندک ثواب بسیار داده، و با او نافرمانی نشده به عنوان مغلوب بودن، واز روی اکراه واجبار به او اطاعت نشده است.

(3)پیامبران را بیهوده نفرستاده، و کتابها را برای بندگانش عبث نازل نکرده، و آسمانها و زمین و آنچه را مه در میان آنها است باطل نیافریده است واین گماه کافران است، پس وای بر کسانی که کافر شده-اند از آتش.

شیخ شامی گفت: پس منظور از قضا و قدر که ما با آن سیر کردیم چیست؟ امام فرمود: امر الهی و حکم او، چنانکه در این آیه همان معنی است:و قضی ربک ان لا تعبدوا الّا ایّاه:پروردگارت امر نموده که جز او را بندگی نکنید شیخ شامی بپا برخاست در حالی که می خواند:

انت الامام الذی نرجو بطاعته   یوم النشور من الرحمن رضواناً

اوضحت من دیننا ما کان ملتبسا      جزاک ربک عنا فیه احسانا

یعنی تو آن امامی که امید داریم که با اطاعت ا ودر روز قیامت از پروردگار مهربان مشمول رضایت او شویم روشن نمودی از دین من آنچه را مشتبه بود، پروردگارت از ما بتو پاداش نیک بدهد.

قبلی بعدی