متن عربی
8.و من كلام له (علیه السلام):يعني به الزبير في حال اقتضت ذلك و يدعوه للدخول في البيعة ثانية
(1)يَزْعُمُ أَنَّهُ قَدْ بَايَعَ بِيَدِهِ وَ لَمْ يُبَايِعْ بِقَلْبِهِ
(2)فَقَدْ أَقَرَّ بِالْبَيْعَةِ وَ ادَّعَى الْوَلِيجَةَ
(3)فَلْيَأْتِ عَلَيْهَا بِأَمْرٍ يُعْرَفُ
(4)وَ إِلَّا فَلْيَدْخُلْ فِيمَا خَرَجَ مِنْهُ.
متن فارسی
از سخنان آن حضرت است که زبیر را قصد نموده، در موقعیتی که اقتضا داشت فرمود:
- او گمان و خیال مکی ند که با دستش بظاهر بیعت نموده ولی با قلبش بیعت نکرده(یعنی بیعتش ظاهری و اجباری بوده است).
- بنابراین با زبان خود اقرار به بیعت نمودنش کرده است و در پس آن ادعای چیز مخفی و پنهان می کند، ولیجه: چیز پنهان، دوست پنهانی.
- پس باید برای آن ادعای خود چیز شناخته شده بیاورد( برای ادعای خود دلیل و مدرک شناخته شده بیاورد).
- و اگر نتوانست دلیل بیاورد باید داخل آن بیعت و جماعت شود که از آن خارج شده است.
ادعای طلحه و زبیر در بیعت شکنی این بود که می گفتند: ما از روی رضایت قلب و با اختیار خود بیعت نکرده این، بلکه از ترس شمشیر مالک اشتر و یارانش بیعت کردیم، در صورتی که دروغ می گفتند.
قبلی بعدی