چون سختى ها به نهايت رسد، گشايش پديد آيد، و آن هنگام كه حلقه هاى بلا تنگ گردد آسايش فرا رسد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  پس از جريان حكميت ( خطبه شماره 35 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به خطبه مورد نظر، شماره خطبه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

35.وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ بَعْدَ التَّحْكيمِ

  1. اَلْحَمْدُ لِلّهِ وَاِنْ اَتَى الدَّهْرُ بِالْخَطْبِ الْفادِحِ، وَالْحَدَثِ الْجَليلِ.
  2. وَ اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، لَيْسَ مَعَهُ اِلهٌ غَيْرُهُ.
  3. وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ.
  4. اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ مَعْصيَةَ النّاصِحِ الشَّفيقِ الْعالِمِ الْمُجَرِّبِ، تُورِثُ الْحَسْرَةَ، وَ تُعْقِبُ النَّدامَةَ.
  5. وَ قَدْ كُنْتُ اَمَرْتُكُمْ فى هذِهِ الْحُكُومَةِ اَمْرى، وَ نَخَلْتُ لَكُمْ مَخْزُونَ رَأْيى «لَوْ كانَ يُطاعُ لِقَصير اَمْرٌ»!
  6. فَاَبَيْتُمْ عَلَىَّ اِباءَ الْمُخالِفينَ الْجُفاةِ، وَالْمُنابِذينَ الْعُصاةِ،
  7. حَتَّى ارْتابَ النّاصِحُ بِنُصْحِهِ، وَ ضَنَّ الزَّنْدُ بِقَدْحِهِ.
  8. فَكُنْتُ اَنَاوَ اِيّاكُمْ كَما قالَ اَخُو هَوازِنَ:
  9. اَمَرْتُكُمُ اَمْرى بِمُنْعَرَجِ اللِّوى *** فَلَمْ تَسْتَبينُوا النُّصْحَ اِلاّ ضُحَى الْغَدِ

متن فارسی

از خطبه هاى آن حضرت است بعد از جریان حَکَمیت

  1. خداى را سپاس اگرچه روزگار امرى عظیم و شکننده، و حادثه اى بزرگ پیش آورده.
  2. و شهادت مى دهم که معبودى جز اللّه نیست که یگانه است و بى شریک، و خداى دیگرى با او نیست.
  3. و محمّـد بنـده و رسـول اوسـت، درود خدا بر او و آلش بـاد.
  4. اما بعد، سرپیچى از ناصح مهربانى که آگاه و تجربه دیده است، موجب سرگردانى و علّت پشیمانى است.
  5.  من در داستان حکمیت امر خود را با خلاصه آنچه در دل داشتم صاف و روشن براى شما گفتم، «اما اگر دستور قصیر اطاعت شود»!
  6. ولى از دستورم سرپیچى کردید، سرپیچى مخالفان جفاکار، و پیمان شکنان نافرمان،
  7. تا جایى که خیرخواه در خیرخواهی اش به تردید افتاد، و آتش زنه از آتش دادن امتناع کرد.
  8.  داستان من و شما چنـان اسـت که بـرادر هـوازنى گفته:
  9. «من در مُنَعَرج اللِّوى دستورم را به شما گفتم و شما امر مرا نفهمیدید، مگر ظهر فردا که کار از کار گذشته بود».
قبلی بعدی