حاكم اسلامى ، پاسبان خدا در زمين اوست.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  درباره خانه علاء بن زیاد ( خطبه شماره 200 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به خطبه مورد نظر، شماره خطبه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

200.وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ بِالْبَصْرَةِ وَ قَدْ دَخَلَ عَلَى الْعَلاءِ بْنِ زِياد الْحارِثِىِّ وَ هُوَ مِنْ اَصْحابِهِ يَعُودُهُ، فَلَمّا رَأى سَعَةَ دارِهِ قالَ:

  1. ما كُنْتَ تَصْنَعُ بِسَعَةِ هذِهِ الدّارِ فِى الدُّنْيا وَ اَنْتَ اِلَيْها فِى الاْخِرَةِ كُنْتَ اَحْوَجَ؟!
  2. وَ بَلى اِنْ شِئْتَ بَلَغْتَ بِهَا الاْخِرَةَ تَقْرى فيهَا الضَّيْفَ،
  3.  وَ تَصِلُ فيهَا الرَّحِمَ، وَ تُطْلِعُ مِنْهَا الْحُقُوقَ مَطالِعَها،
  4. فَاِذا اَنْتَ قَدْ بَلَغْتَ بِهَا الاْخِرَةَ.
  5. فَقالَ لَهُ الْعَلاءُ: يا اَميرَ الْمُوْمِنينَ، اَشْكُو اِلَيْكَ اَخى عَاصِمَ بْنَ زِياد. قالَ: وَ مالَهُ؟
  6. قالَ: لَبِسَ الْعَباءَةَ، وَ تَخَلّى عَنِ الدُّنْيا. قالَ: عَلَىَّ بِهِ. فَلَمّا جاءَ،
  7. قالَ:يا عُدَىَّ نَفْسِهِ! لَقَدِ اسْتَهامَ بِكَ الْخَبيثُ، اَما رَحِمْتَ اَهْلَكَ وَ وَلَدَكَ؟!
  8.  اَتَرَى اللّهَ اَحَلَّ لَكَ الطَّيِّباتِ وَ هُوَ يَكْرَهُ اَنْ تَأْخُذَها؟
  9. اَنْتَ اَهْوَنُ عَلَى اللّهِ مِنْ ذلِكَ.
  10.  قالَ: يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ، هذا اَنْتَ فى خُشُونَةِ مَلْبَسِكَ، وَ جُشُوبَةِ مَأْكَلِكَ!
  11.  قالَ: وَيْحَكَ، اِنّى لَسْتُ كَاَنْتَ، اِنَّ اللّهَ تَعالى فَرَضَ عَلى اَئِمَّةِ الْعَدْلِ
  12. اَنْ يُقَدِّرُوا اَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النّاسِ كَيْلا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقيرِ فَقْرُهُ.

متن فارسی

از سخنان آن حضرت است زمانى که در بصره جهت عیادت علاء بن زیاد حارثى که یکى از یارانش بود وارد شد، چون خانه او را وسیع دید فرمود:

  1. با این خانه وسیع در دنیا چه مى کنى و حال آنکه در آخرت به خانه گسترده محتاج ترى؟!
  2.  آرى اگر بخواهى به وسیله این خانه به منزل وسیع آخرت برسى در این خانه میهمانى کن،
  3.  صله رحم به جاى آور، و حقوقى را که خداوند بر عهده ات گذاشته در جاى خود پرداخت کن،
  4. در این صورت به سبب این خانه به آخرت دست یافته اى.
  5. علاء عرضه داشت: یا امیرالمؤمنین، از برادرم عاصم بن زیاد به تو شکایت دارم. فرمود: چه شکایتى؟
  6. عرضه داشت: لباسى کهنه پوشیده و دل از دنیا بریده. حضرت فرمود: او را نزد من حاضر کنید. وقتى آمد،
  7. فرمود: اى دشمنک جان خویش، شیطان پلید تو را به بیراهه کشیده، آیا به زن و فرزند خود رحم نکردى؟!
  8.  گمان مى کنى خداوند چیزهاى پاکیزه را بر تو حلال کرده، آن گاه از اینکه از آنها بهره مند شوى ناراضى است؟
  9.  تو نزد خداوند بى مقدارتر از آنى که با تو این گونه رفتار نماید.
  10. عاصم گفت: یا امیرالمؤمنین، تو خود با لباس خشن و غذاى ناگوار زندگى مى کنى!
  11. حضرت فرمود: واى بر تو، من همانند تو نیستم، زیرا خداوند بر پیشوایان عادل واجب فرموده که خود را
  12. با مردم تهیدست برابر قرار دهند تا تهیدستى بر فقیر سنگینى نکند و او را از پاى درنیاورد.
قبلی بعدی