خانه > نکوهش نشناختن حق و ترک یاری آن ( حکمت شماره 272 )
خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
متن عربی
272 - وَ قيلَ: اِنَّ الْحارِثَ بْنَ حَوْط اَتاهُ فَقالَ: اَتُرانى اَظُنُّ اَصْحابَ الْجَمَلِ كانُوا عَلى ضَلالَة؟ فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:
- يا حارِثُ، اِنَّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ وَ لَمْ تَنْظُرْ فَوْقَكَ فَحِرْتَ!
- اِنَّكَ لَمْ تَعْرِفِ الْحَقَّ فَتَعْرِفَ اَهْلَهُ، وَ لَمْ تَعْرِفِ الْباطِلَ فَتَعْرِفَ مَنْ اَتاهُ.
- فَقالَ الْحارِثُ: فَاِنّى اَعْتَزِلُ مَعَ سَعْدِ بْنِ مالِك وَ عَبْدِاللّهِ ابْنِ عُمَرَ،
- فَقالَ عَلَيْهِ السَّلامُ:
- اِنَّ سَعْداً وَ عَبْدَاللّهِ بْنَ عُمَرَ لَمْ يَنْصُرا الْحَقَّ، وَ لَمْ يَخْذُلاَ الْباطِلَ.
متن فارسی
گفته اند: حارث بن حَوط خدمت حضرت آمد و گفت: تصور می کنی من گمان می کنم اصحاب جمل گمراه بودند؟ فرمود:
- ای حارث، تو صورت ظاهر را دیدی نه عمق باطن را، به این خاطر سرگردان شدی!
- حق را نشناختی تا اهلش را بشناسی، و باطل را نشناختی تا روی آورنده بـه آن را بشـناسـی .
- حارث گفت: من با سعد بن مالک و عبداللّه بن عمر کنار می روم
- آن حضـرت فـرمـود:
- سعد و عبداللّه بن عمر نه حق را یاری دادند، و نه دست از یاری باطل بـرداشتنـد.
قبلی بعدی