خانه > وصف پرهيزكاران و فاسقان و مقام خاندان نبوت ( خطبه شماره 86 )
خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
متن عربی
86.وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السّلامُ
- عِبادَ اللّهِ، اِنَّ مِنْ اَحَبِّ عِبادِ اللّهِ اِلَيْهِ عَبْداً أعانَهُ اللّهُ عَلى نَفْسِهِ،
- فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ، وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ، فَزَهَرَ مِصْباحُ الْهُدى فى قَلْبِهِ،
- وَ اَعَدَّ الْقِرى لِيَوْمِهِ النّازِلِ بِهِ، فَقَرَّبَ عَلى نَفْسِهِ الْبَعيدَ،وَ هَوَّنَ الشَّديدَ.
- نَظَرَ فَاَبْصَرَ، وَ ذَكَرَ فَاسْتَكْثَرَ
- وَ ارْتَوى مِنْ عَذْب فُرات سُهِّلَتْ لَهُ مَوارِدُهُ،
- فَشَرِبَ نَهَلاً وَ سَلَكَ سَبيلاً جَدَداً.
- قَدْ خَلَعَ سَرابيلَ الشَّهَواتِ، وَ تَخَلّى مِنَ الْهُمُومِ اِلاّ هَمّاً واحِداً انْفَرَدَ بِهِ،
- فَخَرَجَ مِنْ صِفَةِ الْعَمى وَ مُشارَكَةِ اَهْلِ الْهَوى،
- وَ صارَ مِنْ مَفاتيحِ اَبْوابِ الْهُدى وَ مَغاليقِ اَبْوابِ الرَّدى.
- قَدْ اَبْصَرَ طَريقَهُ، وَ سَلَكَ سَبيلَهُ، وَ عَرَفَ مَنارَهُ، وَ قَطَعَ غِمارَهُ،
- وَ اسْتَمْسَكَ مِنَ الْعُرى بِاَوْثَقِها، وَ مِنَ الْحِبالِ بِاَمْتَنِها،
- فَهُوَ مِنَ الْيَقينِ عَلى مِثْلِ ضَوْءِ الشَّمْسِ. قَدْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلّهِ سُبْحانَهُ فى اَرْفَع ِ الاُْمُورِ،
- مِنْ اِصْدارِ كُلِّ وارد عَلَيْهِ، وَ تَصْييرِ كُلِّ فَرْع اِلى اَصْلِهِ.
- مِصْباحُ ظُلُمات، كَشّافُ عَشَوات، مِفْتاحُ مُبْهَمات، دَفّاعُ مُعْضِلات،
- دَليلُ فَلَوات. يَقُولُ فَيُفْهِمُ، وَ يَسْكُتُ فَيَسْلَمُ.
- قَدْ اَخْلَصَ لِلّهِ فَاسْتَخْلَصَهُ، فَهُوَ مِنْ مَعادِنِ دينِهِ. وَ اَوْتادِ اَرْضِهِ.
- قَدْ اَلْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ، فَكانَ اَوَّلَ عَدْلِهِ نَفْىُ الْهَوى عَنْ نَفْسِهِ.
- يَصِفُ الْحَقَّ وَ يَعْمَلُ بِهِ. لايَدَعُ لِلْخَيْرِ غايَةً اِلاّ اَمَّها،
- وَلامَظِنَّةً اِلاّ قَصَدَها. قَدْ اَمْكَنَ الْكِتابَ مِنْ زِمامِهِ، فَهُوَ قائِدُهُ وَ اِمامُهُ،
- يَحُلُّ حَيْثُ حَلَّ ثَقَلُهُ، وَ يَنْزِلُ حَيْثُ كانَ مَنْزِلُهُ.
- وَ آخَرُ قَدْ تَسَمّى عالِماً وَ لَيْسَ بِهِ، فَاقْتَبَسَ جَهائِلَ مِنْ جُهّال،
- وَ اَضاليلَ مِنْ ضُلاّل، وَ نَصَبَ لِلنّاسِ اَشْراكاً مِنْ حَبائِلِ غُرُور وَ قَوْل زُور،
- قَدْ حَمَلَ الْكِتابَ عَلى آرائِهِ، وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلى اَهْوائِهِ،
- يُؤْمِنُ النّاسَ مِنَ الْعَظائِمِ، وَ يُهَوِّنُ كَبيرَ الْجَرائِمِ. يَقُولُ:
- اَقِفُ عِنْدَ الشُّبُهاتِ وَ فيها وَقَعَ. وَ يَقُولُ: اَعْتَزِلُ الْبِدَعَ وَ بَيْنَها اضْطَجَعَ.
- فَالصُّورَةُ صُورَةُ اِنْسان، وَالْقَلْبُ قَلْبُ حَيَوان. لايَعْرِفُ بابَ الْهُدى فَيَتَّبِعَهُ،
- وَلا بابَ الْعَمى فَيَصُدَّ عَنْهُ. فَذلِكَ مَيِّتُ الاَْحْيــاءِ.
- فَاَيْنَ تَذْهَبُونَ؟ وَ اَنّى تُؤْفَكُونَ؟ وَ الاَْعْلامُ قائِمَةٌ،
- وَ الاْياتُ واضِحَةٌ، وَالْمَنارُ مَنْصُوبَةٌ. فَاَيْنَ يُتاهُ بِكُمْ؟ بَلْ كَيْفَ تَعْمَهُونَ؟
- وَ بَيْنَكُمْ عِتْرَةُ نَبِيِّكُمْ، وَ هُمْ اَزِمَّةُ الْحَقِّ، وَ اَعْلامُ الدِّينِ، وَ اَلْسِنَةُ الصِّدْقِ.
- فَاَنْزِلُوهُمْ بِاَحْسَنِ مَنازِلِ الْقُرْآنِ، وَرِدُوهُمْ وُرُودَ الْهيـمِ الْعِطـاشِ.
- اَيُّها النّاسُ، خُذُوها عَنْ خاتَمِ النَّبِيِّينَ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ:
- «اِنَّهُ يَمُوتُ مَنْ ماتَ مِنّا وَ لَيْسَ بِمَيِّت؛ وَ يَبْلى مَنْ بَلِىَ مِنّاوَلَيْسَ بِبال.»
- فَلاتَقُولُوا بِما لاتَعْرِفُونَ، فَاِنَّ اَكْثَرَ الْحَقِّ فيما تُنْكِرُونَ.
- وَ اعْذِرُوا مَنْ لا حُجَّةَ لَكُمْ عَلَيْهِ، وَ اَنَا هُوَ. اَلَمْ اَعْمَلْ فيكُمْ بِالثَّقَلِ الاَْكْبَرِ؟
- وَ اَتْرُكْ فيكُمُ الثَّقَلَ الاَْصْغَرَ؟ وَ رَكَزْتُ فيكُمْ رايَةَ الاْيمانِ،
- وَ وَقَفْتُكُمْ عَلى حُدُودِ الْحَلالِ وَالْحَرامِ، وَ اَلْبَسْتُكُمُ الْعافِيَةَ مِنْ عَدْلى،
- وَ فَرَشْتُكُمُ الْمَعْرُوفَ مِنْ قَوْلى وَ فِعْلى،
- وَ اَرَيْتُكُمْ كَرائِمَ الاَْخْلاقِ مِنْ نَفْسى. فَلاتَسْتَعْمِلُوا الرَّأْىَ فيما لايُدْرِكُ قَعْرَهُ الْبَصَرُ، وَلا تَتَغَلْغَلُ اِلَيْهِ الْفِكَرُ.
- وَ مِنْها
- حَتّى يَظُنَّ الظّانُّ اَنَّ الدُّنْيا مَعْقُولَةٌ عَلى بَنى اُمَيَّةَ، تَمْنَحُهُمْ دَرَّها،وَ تُورِدُهُمْ صَفْوَها،
- وَلايُرْفَعُ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ سَوْطُها وَلا سَيْفُها!
- وَ كَذَبَ الظَّانُّ لِذلِكَ، بَلْ هِىَ مَجَّةٌ مِنْ لَذيذِ الْعَيْشِ يَتَطَعَّمُونَهابُرْهَةً،
- ثُمَّ يَلْفِظُونَها جُمْلَةً.
متن فارسی
از خطبه هاى آن حضرت است در وصف پرهیزکاران و فاسقان و مقام خاندان نبوت
- بندگان خدا، محبوبترین بندگان در پیشگاه خداوند بنده اى است که خداوند به تسلّط بر نفسش او را یارى داده،
- پس اندوه را شعار خود کرده، و خوف از عذاب را تن پوش خویش، از این رو چراغ هدایت در دلش روشن شده،
- و طاعت و عمل براى روز مرگ آماده کرده، پس روز قیامت را بر خود نزدیک،و سختى را بر خویش آسان نموده است
- اندیشه کرد و بینا شد، یاد حق کرد و کوشش بیشتر نمود
- از آب گواراى معنى که راههاى ورودش براى او هموار شده بود سیراب شد،
- و با اولین بار نوشیدن هم سیراب گشت و به راه راست و هموار رفت.
- لباسهاى شهوات را از وجودش به در آورد، و از تمام غم ها جز غم طلب رضاى دوست خالى شد،
- در نتیجه کوردلى و مشارکت ارباب هوابیرون آمد،
- و وجودش کلید درهاى هدایت و قفل ابواب ضلالت شد.
- راهش را شناخت، و وارد سلوک مسیر حق شد، نشانه هاى هدایت را فهمید، و دریاهاى خطرات را پیمود و پشت سر گذاشت،
- از دستاویزها به استوارترین، و از ریسمانها به محکم ترین آنها چنگ زد،
- و در یقین به مانند روشنى آفتاب است. در بلندترین امور، وجود خود را براى خدا قرار داده،
- از دستگیرى واردان و پاسخ اهل سئوال، و برگرداندن هر فرعى به اصلش.
- او چراغ تاریکى ها، کاشف امور مشتبهه، کلید مبهمات، دفع کننده مشکلات،
- و راهنماى بیابانهاى گمراهى است. مى گوید و مى فهماند، ساکت مى شود و سالم مى ماند.
- عملش را براى خدا خالص کرد و خدا هم او را براى خود اختیار نمود، پس او از معادن دین خدا، و میخ هاى زمین اوست.
- خود را ملزم به عدالت کرد، و اوّل عدلش نفى هوا از نفس خود است.
- حق را وصف مى کند و خود به آن عمل مى نماید. براى خیر نهایتى نمى گذارد مگر اینکه انجامش را قصد مى کند،
- و آن را در جایى گمان نمى برد مگر آنکه به دنبالش مى رود. عنانش را به دست قرآن داده، و قرآن رهبر و پیشواى اوست.
- فرود مى آید آنجا که بار و بُنه قرآن فرود آید، و منزل مى گیرد آنجا که قرآن منزل کند.
- و دیگرى خود را دانشمند نامیده ولى دانشمند نیست، جهالتهایى از جاهلان،
- و گمراهیهایى از گمراهان به دست آورده، و دامهایى از ریسمانهاى فریب و گفتارهاى مزوّرانه براى مردم نصب کرده،
- قرآن را بر آراء خود تطبیق داده، و حق را بر اساس هواى خود تفسیر نموده،
- مردم را از خطرات بزرگ ایمنى مى دهد، و گناهان کبیره را آسان جلوه مى دهد. مى گوید:
- از شبهات خوددارم، ولى در آنها افتاده. و اعلام مى کند که از بدعتها کنارم، ولى در بستر بدعتها خوابیده.
- صورت صورت انسان است، و قلب قلب حیوان. آگاه به هدایت نیست تا از آن پیروى کند،
- و آشناى به گمراهى نیست تا از آن دست بردارد. این چنین آدمى مرده اى است در میان زنده ها.
- اى مردم به کجا مى روید؟ و شما را به کجا برمى گردانند؟ در حالى که پرچمهاى هدایت برپاست،
- و نشانه ها واضح است، و علامت درستى منصوب است. چه جایى شما را سرگردان کرده اند؟ بلکه چگونه متحیّرید؟
- و حال اینکه عترت پیامبرتان در میان شماست، آنان زمامداران حق، و نشانه هاى دین، و زبانهاى صدق اند.
- پس آنان را به بهترین منازل قرآن (که قلب است) فرود آورید، و همانند ورود شتران تشنه بر چشمه آب بر ایشان وارد شوید.
- اى مردم، این سخن را از خاتم انبیاء صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بگیرید:
- «مى میرد کسى که از ما مرده ولى مرده نیست، و کهنه مى شود از ما آن که کهنه مى شودولى کهنه نیست.»
- پس نسبت به آنچه آگاه نیستید اظهار نظر نکنید، زیرا اکثر حق در همان چیزى است که شما انکار مى کنید.
- معذور دارید کسى را که شما را بر او حجّتى نیست، و آن منم. آیا در میان شما به ثَقل اکبر (قرآن) عمل نکردم؟
- و ثَقل اصفر (عترت) را در میان شما نگذاشتم؟ پرچم ایمان را در میانتان نصب کردم،
- و بر حدود حلال و حرام آگاهتان نمودم، و بر شما از عدالت خود لباس عافیت پوشاندم،
- و با گفتار و عمل خویش سفره معروف را برایتان پهن کردم،
- و کرائم اخلاقى خود را به شما نمایاندم. پس رأى خود را در آنچه چشم عقل قعرش را درک نمى کند، و اندیشه به آن راه ندارد به کار نبرید.
- از این خطبه است درباره برخى اشتباه کاران
- تا اینکه گمان کننده گمان مى کند دنیا بسته به بنى امیه است، سودش را به آنان مى رساندو بر آب پاکیزه خود واردشان مى نماید،
- و تازیانه و شمشیرشان از این امت برداشته نمى شود!
- پندار این گمان کننده دروغین است، بلکه حکومت بنى امیه و لذت عیش آنان مانند آبى است که اندکىمى چشند،
- سپس تمام آن را از دهان بیرون مى ریزند.
قبلی بعدی