(آنگاه كه خبر كشته شدن محمد بن ابى بكر را به او دادند فرمود) همانا اندوه ما بر شهادت او ، به اندازه شادى شاميان است، جز آن كه از آن يك دشمن ، و از ما يك دوست كم شد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  درباره طلحة بن عبیداللّه ( خطبه شماره 173 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به خطبه مورد نظر، شماره خطبه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

173.وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ فى مَعْنى طَلْحَةَ بْنِ عُبَيْدِاللّهِ

  1. قَدْ كُنْتُ وَ ما اُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ، وَ لا اُرَهَّبُ بِالضَّرْبِ، وَ اَنَا عَلى ما قَدْ وَعَدَنى رَبّى مِنَ النَّصْرِ.
  2.  وَ اللّهِ مَا اسْتَعْجَلَ مُتَجَرِّداً لِلطَّلَبِ بِدَمِ عُثْمانَ اِلاّ خَوْفاً مِنْ اَنْ يُطالَبَ بِدَمِهِ، لاَِنَّهُ مَظِنَّتُهُ،
  3. وَ لَمْ يَكُنْ فِى الْقَوْمِ اَحْرَصُ عَلَيْهِ مِنْهُ،
  4.  فَاَرادَ اَنْ يُغالِطَ بِما اَجْلَبَ فيهِ لِيَلْتَبِسَ الاَْمْرُ وَ يَقَعَ الشَّكُّ.
  5.  وَ وَاللّهِ ما صَنَعَ فى اَمْرِ عُثْمانَ واحِدَةً مِنْ ثَلاث:
  6. لَئِنْ كانَ ابْنُ عَفّانَ ظالِماً ـ كَما كانَ يَزْعُمُ ـ لَقَدْ كانَ يَنْبَغى لَهُ اَنْ يُوازِرَ قاتِليهِ وَ اَنْ يُنابِذَ ناصِريهِ.
  7.  وَ لَئِنْ كانَ مَظْلُوماً لَقَدْ كانَ يَنْبَغى لَهُ اَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُنَهْنِهينَ عَنْهُ، وَالْمُعَذِّرينَ فيهِ.
  8.  وَ لَئِنْ كانَ فى شَكٍّ مِنَ الْخَصْلَتَيْنِ لَقَدْ كانَ يَنْبَغى لَهُ اَنْ يَعْتَزِلَهُ وَ يَرْكُدَ جانِباً وَ يَدَعَ النّاسَ مَعَهُ.
  9. فَما فَعَلَ واحِدَةً مِنَ الثَّلاثِ، وَ جاءَ بِاَمْر لَمْ يُعْـرَفْ بابُـهُ، وَ لَـمْ تَسْلَـمْ مَعاذيـرُهُ  .

متن فارسی

از سخنان آن حضرت است درباره طلحة بن عبیداللّه

  1. تا بوده ام به جنگ تهدید نشده، و از شمشیر ترسانده نمى شده ام، من به آنچه پروردگارم از نصرت به من وعده داده اعتماد دارم.
  2. به خدا قسم به خوانخواهى عثمان با سعى و تلاش شتاب نورزیده جز اینکه مى ترسد خون عثمان را از او مطالبه کنند، زیرا به این مسأله متّهم است،
  3. و در میان مردم کسى به کشتن عثمان حریص تر از او نبود،
  4.  او با این لشکرکشى مى خواست مردم را به اشتباه اندازد تا واقعیت به صورت دیگر جلوه کند و در برنامه شک به وجود آید.
  5. به خدا سوگند در امر عثمان باید یکى از سه کار را انجام مى داد که نداد:
  6. اگر پسر عَفّان چنانکه او مى پنداشت ستمگر بود مى باید قاتلان او را یارى مى داد، و یارانش را مى راند.
  7.  و اگر مظلوم بود مى بایست از کشته شدنش مانع مى شد، و نسبت به کارهایش عذر موجه اقامه مى کرد.
  8.  و چنانچه در ظالم بودن یا مظلوم بودنش تردید داشت مى بایست از او کناره گرفته به گوشه اى مى خزید و مردم را به او وامى گذارْد.
  9. ولى او هیچ یک از این سه کار را نکرد، و دست به کارى زد که راهش شناخته نیست، و عذرهایى که نسبت به آن اقامه مى کند ناسالم است.
قبلی بعدی