(مردمى را در مرگ يكى از خويشاوندانشان چنين تسليت گفت) مْردن از شما آغاز نشده ، و به شما نيز پايان نخواهد يافت. اين دوست شما به سفر مى رفت، اكنون پنداريد كه به يكى از سفرها رفته ؛ اگر او باز نگردد شما به سوى او خواهيد رفت.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( عمران علیزاده)  >  توصیف زمان حضرت ( خطبه شماره 224 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

224.و من كلام له  (علیه السلام):بعد أن أقدم أحدهم عل الكلام فحصر، و هو في فضل أهل البيت، و وصف فساد الزمان‏

(1)أَلَا وَ إِنَّ اللِّسَانَ بَضْعَةٌ مِنَ الْإِنْسَانِ

(2)فَلَا يُسْعِدُهُ الْقَوْلُ إِذَا امْتَنَعَ وَ لَا يُمْهِلُهُ النُّطْقُ إِذَا اتَّسَعَ

(3) وَ إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْكَلَامِ وَ فِينَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَ عَلَيْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُهُ‏

فساد الزمان‏

(4)وَ اعْلَمُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ أَنَّكُمْ فِي زَمَانٍ الْقَائِلُ فِيهِ بِالْحَقِّ قَلِيلٌ

(5)وَ اللِّسَانُ عَنِ الصِّدْقِ كَلِيلٌ وَ اللَّازِمُ لِلْحَقِّ ذَلِيلٌ

(6)أَهْلُهُ مُعْتَكِفُونَ عَلَى الْعِصْيَانِ مُصْطَلِحُونَ عَلَى الْإِدْهَانِ

(7)فَتَاهُمْ عَارِمٌ وَ شَائِبُهُمْ آثِمٌ

(8)وَ عَالِمُهُمْ مُنَافِقٌ وَ [فَارِئُهُمْ‏] قَارِنُهُمْ مُمَاذِقٌ

(9)لَا يُعَظِّمُ صَغِيرُهُمْ كَبِيرَهُمْ وَ لَا يَعُولُ غَنِيُّهُمْ فَقِيرَهُمْ‏.


متن فارسی

از سخنان آن حضرت است درباره زبان و توصیف زمان خود.

نقل می­کنند که علی علیه السلام روزی به خواهر زاده ­اش «جعدة ابن هبیره مخزومی» فرمود به منبر رفته برای مردم خطبه بخواند-چون جعده به منبر رفت و مردم را مشاهده کرد نتوانست سخن بگوید، امام برخاست و به منبر رفت واین خطبه را ایراد نمود:

(1)آگاه باشید که زبان پاره ­ای از انسان است.

(2)گفتار و سخن گفتن او را یاری نمی­کند،  زمانی که انسان خودداری کند، و گفتار زبان را مهلت نمی­دهد اگر انسان در وسعت و آمادگی باشد.

(3)و ما امیران سخن می­باشیم، و ریشه­ های آن در خاندان ما فرو رفته، و شاخه­های آن برما سایه افکنده است.

(4)و بدانید که خدا شما را رحمت کند که شما در زمانی هستید گوینده حق در آن اندک است.

(5)و زبانها از گفتن سخن راست کند و ناتوان است، و کسی که ملازم و مواظب حق باشد ذلیل و خوار است.

(6)ااهل این زمان بر نافرمانی ملازمند، و بر تملق و چاپلوسی اتفاق و عادت کرده ­است.

(7)جوانان آنها بی­شرم و بدخو، و پیروان آنها گنهکار می­باشند.

(8)و دانشمندان انها دو چهره، وقاریان آنها چاپلوس می­باشند.

(9)کوچکهای آنها بزرگان را تعظیم و احترام نمی­کنند. توانگرانشان از نیازمندان دستگیری نمی­کنند.

قبلی بعدی