بزرگ ترين عيب آن كه چيزى را در خوددارى، بر ديگران عيب بشمار!
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  وجوب پیروی از حق به هنگام قیام حجت ( خطبه شماره 170 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به نامه مورد نظر، شماره نامه را وارد کنید

متن عربی

170.وَ مِنَ الْکَلَام‏ لَه‏ علیه السلام فی وُجوبِ اتِّباعِ الحَقَّ عِنْدَ قِیَامِ الحُجَّةِ کلَّم به بعض العرب و قد أرسله قوم من أهل البصرة لمّا قرب (علیه السلام) منها لیعلم لهم منه حقیقة حاله مع أصحاب الجمل، لتزول الشبهة من نفوسهم، فبیـّن له (علیه السلام) من أمره معهم ما علم به أنّه على الحقّ، ثمّ قال له: بایع، فقال: إنّی رسول قومٍ و لا أُحدِث حدثاً حتّى أرجع إلیهم. فقال (علیه السلام):

  1. أَرَأَیْتَ لَوْ أَنَّ الَّذِینَ وَرَاءَکَ بَعَثُوکَ رَائِداً تَبْتَغِی لَهُمْ مَسَاقِطَ الْغَیْثِ،
  2. فَرَجَعْتَ إِلَیْهِمْ وَ أَخْبَرْتَهُمْ عَنِ الْکَلَإِ وَ الْمَاءِ،
  3. فَخَالَفُوا إِلَى الْمَعَاطِشِ وَ الْمَجادِبِ مَا کُنْتَ صَانِعاً؟
  4. قَالَ: کُنْتُ تَارِکَهُمْ وَ مُخَالِفَهُمْ إِلَى الْکَلَإِ وَ الْمَاءِ.
  5. فَقَالَ (علیه السلام): فَأَمْدُدْ إِذاً یَدَکَ.
  6. فَقَالَ الرَّجُلُ: فَوَاللَّهِ مَا اسْتَطَعْتُ أَنْ أَمْتَنِعَ عِنْدَ قِيَامِ الْحُجَّةِ عَلَيَّ،فَبَايَعْتُهُ (علیه السلام).

وَ الرَّجُلُ يُعْرَفُ بِكُلَيْبٍ الْجَرْمِيِ.


متن فارسی

 

170.از سخنان آن حضرت است درباره وجوب پیروى از حق به هنگام قیام حجت این سخن را امام (علیه السلام) براى بعضى از اعراب که فرستاده مردم بصره بودند، بیان فرمود. در آن هنگام که امام (علیه السلام) نزدیک بصره رسید، آن ها کسى را نزد حضرت فرستادند تا حقیقت حال را جویا شود که با اصحاب جمل (طلحه و زبیر و هوادارانش) چگونه رفتار خواهد کرد؟ تا شک و شبهه از آن ها برطرف شود.امام (علیه السلام) چگونگى رفتار خویش را به گونه اى بیان فرمود که حقانیّت آن حضرت بر آن شخص روشن شد. سپس به او فرمود: «بیعت کن».اما او پاسخ داد: من فرستاده گروهى هستم و از پیش خود نمى توانم کارى کنم.

  1. روش اثبات حق: امام (علیه السلام) فرمود: بگو ببینم اگر آن ها تو را به عنوان «پیشگام قافله» فرستاده بودند که محلّ نزول باران (و جایگاه آب و گیاه) را براى آنان بیابى (و تو این کار را مى کردى)
  2. سپس به سوى آن ها بازمى گشتى و از مکان آب و گیاه آگاهشان مى ساختى،
  3. ولى آن ها با تو مخالفت مى کردند و به سوى سرزمین هاى بى آب و علف روى مى آوردند، تو چه مى کردى؟
  4. در جواب گفت: آن ها را رها مى ساختم و به جایى که آب و گیاه بود مى رفتم.
  5. امام (علیه السلام) فرمود: پس دستت را دراز کن (و بیعت کن که به سرچشمه آب زلال رسیده اى).
  6.  آن مرد مى گوید: به خدا سوگند! با روشن شدن حق بر من، توانایى امتناع در خود نیافتم وبا آن حضرت بیعت کردم.

(مرحوم سیّد رضى (رحمه الله) مى فرماید:) این مرد به نام «کلیب جرمى» معروف بود.

قبلی بعدی