مردم ستمكار را سه نشان است: با سركشى به مافوق خود ستم روا دارد، و به زير دستان خود با زور و چيرگى ستم مى كند، و ستمكاران را يارى مى دهد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  درباره پیامبر و سوابق حضرت ( خطبه شماره 103 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به نامه مورد نظر، شماره نامه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

103.وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ

  1. اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ اللّهَ سُبْحانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِه
  2. وَلَيْسَ اَحَدٌ مِنَ الْعَرَبِ يَقْرَأُ كِتاباً، وَلا يَدَّعى نُبُوَّةً وَلا وَحْياً.
  3. فَقاتَلَ بِمَنْ اَطاعَهُ مَنْ عَصاهُ، يَسُوقُهُمْ اِلى مَنْجاتِهِمْ،
  4. وَ يُبادِرُ بِهِمُ السّاعَةَ اَنْ تَنْزِلَ بِهِمْ. يَحْسِرُ الْحَسيرُ،
  5.  وَ يَقِفُ الْكَسيرُ،فَيُقيمُ عَلَيْهِ حَتّى يُلْحِقَهُ غايَتَهُ،
  6.  اِلاّ هالِكاً لا خَيْرَ فيهِ. حَتّى اَراهُمْ مَنْجاتَهُمْ،
  7. وَ بَوَّاَهُمْ مَحَلَّتَهُمْ، فَاسْتَدارَتْ رَحاهُمْ، وَاسْتَقامَتْ قَناتُهُمْ.
  8. وَايْمُ اللّهِ لَقَدْ كُنْتُ مِنْ ساقَتِها، حَتّى تَوَلَّتْ بِحَذافيرِها،
  9. وَاسْتَوْسَقَتْ فى قِيادِها، ما ضَعُفْتُ وَلا جَبُنْتُ، وَلا خُنْتُ وَ لاوَهَنْتُ.
  10. وَ ايْمُ اللّهِ لاََبْقُرَنَّ الْباطِلَ حَتّى اُخْرِجَ الْحَقَّ مِنْ خاصِرَتِهِ.

وَ قَدْ تَقَدَّمَ مُخْتارُ هذِهِ الْخُطْبَةِ اِلاّ اَنَّنى وَجَدْتُها فى هذِهِ الرِّوايَةِ عَلى خِلافِ ما سَبَقَ: مِنْ زِيادَة وَ نُقْصان، فَاَوْجَبَتِ الْحالُ اِثْباتَها ثانيةً.


متن فارسی

از خطبه هاى آن حضرت است درباره پیامبر و فضیلت خویش

  1. پس از حمد، خداوند پیامبر صلّى اللّه علیه وآله را برانگیخت
  2. در حالى که احدى از عرب نبود که کتابى بخواند، و نه دعوى پیامبرى و نزول وحى کند.
  3. پس با آنان که نافرمان بودند به همراهى مطیعانش جنگید، عاصیان را به سوى نجات سوق مى داد،
  4. و براى رهانیدن مردم از گمراهى پیش از آنکه مرگشان فرا رسد پیشدستى مى نمود.
  5.  بر سر راه مانده و از پاى افتاده اقامت مى کرد تا او را به مقصدش برساند،
  6. مگر هلاک شونده اى که خیرى در او نبود. تا آنجا ایستاد که راه نجات را به آنان نشان داد،
  7.  و در جایگاه انسانیشان جاى داد، تا آسیاى حیاتشان به کار افتاد، و امورشان استوار شد.
  8. به خدا سوگند من پیشرو لشکر اسلام بودم تا آنکه ارتش کفر به عقب گریخت،
  9. و در سایه پرچم اسلام درآمد، هرگز ناتوان نگشتم و دچار ترس نشدم، و خیانت و سستى ننمودم.
  10. به خدا سوگند باطل را مى شکافم تا حق را از پهلوى آن درآورم.

مؤلف: بخشی از این خطبه در گذشته نیز آمد، جز اینکه من آن خطبه را در این روایت با اندکى اختلاف و کم و زیاد دیدم، به همین جهت آن را بار دیگر ذکر کردم.

قبلی بعدی