آن كه جان را با طمع ورزى بپوشاند خود را پُست كرده ، و آن كه راز سختى هاى خود را آشكار سازد خود را خوار كرده ، و آن كه زبان را بر خود حاكم كند خود را بى ارزش كرده است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  پاسخ نامه ای‌ كه ابوموسی‌ اشعری‌ از محل تحكيم فرستاده بود ( نامه شماره 78 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به نامه مورد نظر، شماره نامه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

78.وَ مِنْ كِتاب لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ اَجابَ بِهِ اَبامُوسَى الاَْشْعَرِىِّ، عَنْ كِتاب كَتَبَهُ اِلَيْهِ مِنَ الْمَكانِ الَّذى اُقْعِدُوا فيهِ لِلْحُكُومَةِ. وَ ذَكَرَ هذَا الْكِتابَ سَعيدُ بْنُ يَحْيَى الاُْمَوِىُّ فى كِتابِ الْمَغازى

  1. فَاِنَّ النّاسَ قَدْ تَغَيَّرَ كَثيرٌ مِنْهُمْ عَنْ كَثير مِنْ حَظِّهِمْ، فَمالُوا مَعَ الدُّنْيا،
  2.  وَ نَطَقُوا بِالْهَوى. وَ اِنّى نَزَلْتُ مِنْ هذَا الاَْمْرِ مَنْزِلاً مُعْجِباً،
  3. اجْتَمَعَ بِهِ اَقْوامٌ اَعْجَبَتْهُمْ اَنْفُسُهُمْ، فَاِنّى اُداوى مِنْهُمْ قَرْحاً اَخافُ اَنْ يَعُودَ عَلَقاً. وَ لَيْسَ رَجُلٌ ـ 
  4. فَاعْلَمْ ـ اَحْرَصَ عَلى جَماعَةِ اُمَّةِ مُحَمَّد صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ اُلْفَتِها مِنّى، 
  5. اَبْتَغى بِذلِكَ حُسْنَ الثَّوابِ وَ كَرَمَ الْمَـآبِ، وَ سَاَفى بِالَّذى وَاَيْتُ عَلى نَفْسى 
  6. وَ اِنْ تَغَيَّرْتَ عَن صالِحِ ما فَارَقْتَنى عَلَيْهِ، 
  7. فَاِنَّ الشَّقِىَّ مَنْ حُرِمَ نَفْعَ ما اُوتِىَ مِنَ الْعَقْلِ وَ التَّجْرِبَةِ. 
  8. وَ اِنّى لاََعْبَدُ اَنْ يَقُولَ قائِلٌ بِباطِل، وَ اَنْ اُفْسِدَ اَمْراً قَدْ اَصْلَحَهُ اللّهُ. 
  9. فَدَعْ ما لاتَعْرِفُ، فَاِنَّ شِرارَ النّاسِ طائِرُونَ اِلَيْكَ بِاَقاويلِ السُّوءِ. والسَّلامُ.

متن فارسی

از نامه‌هاى آن حضرت در پاسخ نامه اى که ابوموسى اشعرى از محلى که در آن براى داورى نشانده شده بودند به آن  حضـرت نوشت، این نامه را سعید بن یحیى امـوى در کتاب مغـازى آورده

  1. همانا بسیارى از مردم نسبت به نصیب فراوان آخرت خود دچار دگرگونى شدند، پس به دنیا روى آوردند، 
  2. و از روى هوا و هوس سخن گفتند. من دچار برنامه اى شگفت انگیز شده ام،
  3. که مردمى خودپسند بر آن گرد آمده اند، من جراحتى را از آنان درمان مى کنم که مى ترسم خون بسته شود و بدون علاج ماند. 
  4. آگاه باش، احدى به وحدت و الفت امّت محمّد صلّى اللّه علیه وآله از من حریص تر نیست، 
  5. من در این کار پاداش نیکو و عاقبت شایسته اى را خواهانم، و به زودى به آنچه وعده داده و برعهده گرفته ام وفا مى کنم 
  6. اگرچه تو از شایستگى خود که در وقت جدایى از من داشتنى برگشته باشى، 
  7. زیرا بدبخت کسى است که از سود عقل و تجربه اى که به او عنایت شده محروم ماند. 
  8. من از گوینده اى که سخن به باطل گوید، و از فاسد کردن کارى که خدا به صلاح آورده متنفّر و بیزارم.
  9.  پس آنچه را که معرفت ندارى رها کن، که بدکرداران با سخنان باطل و ناروا به سوى تو مى شتابند. والسلام.
قبلی بعدی