(عبدالله بن عباس در مسئله اى نظر داد كه امام آن را قبول نداشت و فرمود) بر تو است كه رأى خود را به من بگويى، و من باى پيرامون آن بينديشم ، آنگاه اگر خلاقى نظر تو فرمان دادم بايد اطاعت كني!
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( محمدتقی جعفری)  >  در سرزنش اهل بصره پس از حادثه جمل ( خطبه شماره 13 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

13-  و من کلام له ( عليه السلام ) في ذم أهل البصرة بعد وقعة الجمل:
کنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْأَةِ وَ أَتْبَاعَ الْبَهِيمَةِ رَغَا فَأَجَبْتُمْ وَ عُقِرَ فَهَرَبْتُمْ .

أَخْلَاقُکمْ دِقَاقٌ وَ عَهْدُکمْ شِقَاقٌ وَ دِينُکمْ نِفَاقٌ وَ مَاؤُکمْ زُعَاقٌ وَ الْمُقِيمُ بَيْنَ أَظْهُرِکمْ مُرْتَهَنٌ بِذَنْبِهِ وَ الشَّاخِصُ عَنْکمْ مُتَدَارَک بِرَحْمَةٍ مِنْ رَبِّهِ .

کأَنِّي بِمَسْجِدِکمْ کجُؤْجُؤِ سَفِينَةٍ قَدْ بَعَثَ اللَّهُ عَلَيْهَا الْعَذَابَ مِنْ فَوْقِهَا وَ مِنْ تَحْتِهَا وَ غَرِقَ مَنْ فِي ضِمْنِهَا .

وَ فِي رِوَايَةٍ وَ ايْمُ اللَّهِ لَتَغْرَقَنَّ بَلْدَتُکمْ حَتَّى کأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى مَسْجِدِهَا کجُؤْجُؤِ سَفِينَةٍ أَوْ نَعَامَةٍ جَاثِمَةٍ .

وَ فِي رِوَايَةٍ کجُؤْجُؤِ طَيْرٍ فِي لُجَّةِ بَحْرٍ .

وَ فِي رِوَايَةٍ أُخْرَى بِلَادُکمْ أَنْتَنُ بِلَادِ اللَّهِ تُرْبَةً أَقْرَبُهَا مِنَ الْمَاءِ وَ أَبْعَدُهَا مِنَ السَّمَاءِ وَ بِهَا تِسْعَةُ أَعْشَارِ الشَّرِّ الْمُحْتَبَسُ فِيهَا بِذَنْبِهِ وَ الْخَارِجُ بِعَفْوِ اللَّهِ کأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قَرْيَتِکمْ هَذِهِ قَدْ طَبَّقَهَا الْمَاءُ حَتَّى مَا يُرَى مِنْهَا إِلَّا شُرَفُ الْمَسْجِدِ کأَنَّهُ جُؤْجُؤُ طَيْرٍ فِي لُجَّةِ بَحْرٍ.


متن فارسی

خطبه اي است از آن حضرت (علیه السلام): در سرزنش اهل بصره پس از حادثه جمل شما اهل بصره.
لشکر زن و پيروان ناآگاه چهارپا (شتر) گشتيد. آن حيوان نعره اي زد، پيرامونش را گرفتيد و هنگامي که پي شد (پاهايش را قطع کردند)، پا به فرار گذاشتيد. اخلاقتان پست، پيمانتان سست و شکسته و دينتان نفاق و آبي که مي آشاميد، شور است. کسي که در ميان شما زندگي کند، در گرو گناه خويش است و کسي که از ميان شما بيرون رود، رحمت پروردگارش او را دريافته است. چنين مي بينيم که مسجد شما مانند سينه کشتي روي درياست که عذاب خداوندي بالا و پايينش را فرا گرفته است و هرکسي را که در آن است، غرق نموده است.

(و در روايتي ديگر: سوگند به خدا، اين شهر شما غرق مي شود، تا آن جا که مسجد شما را مي بينيم مانند سينه کشتي يا شتر مرغي است که روي سينه در دريا بنشيند).

(و در روايتي ديگر: شهرهاي شما داراي کثيفترين زمين در شهرهاي خداوندي است.)

نزديکترين شهر به آب و دورترين آنها از آسمان است نه دهم شر در شهر شما است. کسي که در اين سرزمين مانده است، زنداني گناه خويش است و آنکه از اين سرزمين بيرون رود، عفو الهي نصيبش گشته است. آبادي شما را چنين مي بينم که آب از همه سو آن را فرا گرفته، ديوارهاي مسجد شما که مانند سينه پرنده اي در دريا ديده مي شود، از شهر شما نمانده است.)

قبلی بعدی