همانا خداى سبحان روزى فقراء را در اموال سرمايه داران قرار داده است، پس فقيرى گرسنه نمى ماند جز به كاميابى توانگران ، و خداوند از آنان دربارة گرسنگى گرسنگان خواهد پرسيد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( عمران علیزاده)  >  نهی از غیبت ( خطبه شماره 140 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به نامه مورد نظر، شماره نامه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

140 .و من كلام له  (علیه السلام):في النهي عن غيبة الناس‏

(1)وَ إِنَّمَا يَنْبَغِي لِأَهْلِ الْعِصْمَةِ وَ الْمَصْنُوعِ إِلَيْهِمْ فِي السَّلَامَةِ أَنْ يَرْحَمُوا أَهْلَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعْصِيَةِ

(2)وَ يَكُونَ الشُّكْرُ هُوَ الْغَالِبَ عَلَيْهِمْ وَ الْحَاجِزَ لَهُمْ عَنْهُمْ

(3)فَكَيْفَ بِالْعَائِبِ الَّذِي عَابَ أَخَاهُ وَ عَيَّرَهُ بِبَلْوَاهُ

(4)أَ مَا ذَكَرَ مَوْضِعَ سَتْرِ اللَّهِ عَلَيْهِ مِنْ ذُنُوبِهِ مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنَ الذَّنْبِ الَّذِي عَابَهُ بِهِ

(5)وَ كَيْفَ يَذُمُّهُ بِذَنْبٍ قَدْ رَكِبَ مِثْلَهُ

(6)فَإِنْ لَمْ يَكُنْ رَكِبَ ذَلِكَ الذَّنْبَ بِعَيْنِهِ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ فِيمَا سِوَاهُ مِمَّا هُوَ أَعْظَمُ مِنْهُ

(7)وَ ايْمُ اللَّهِ لَئِنْ لَمْ يَكُنْ عَصَاهُ فِي الْكَبِيرِ وَ عَصَاهُ فِي الصَّغِيرِ [لَجُرْأَتُهُ‏] لَجَرَاءَتُهُ عَلَى عَيْبِ النَّاسِ أَكْبَرُ

(8)يَا عَبْدَ اللَّهِ لَا تَعْجَلْ فِي عَيْبِ أَحَدٍ بِذَنْبِهِ فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ

(9) وَ لَا تَأْمَنْ عَلَى نَفْسِكَ صَغِيرَ مَعْصِيَةٍ فَلَعَلَّكَ مُعَذَّبٌ عَلَيْهِ

(10)فَلْيَكْفُفْ مَنْ عَلِمَ مِنْكُمْ عَيْبَ غَيْرِهِ لِمَا يَعْلَمُ مِنْ عَيْبِ نَفْسِهِ

(11)وَ لْيَكُنِ الشُّكْرُ شَاغِلًا لَهُ عَلَى مُعَافَاتِهِ مِمَّا ابْتُلِيَ [غَيْرُهُ بِهِ‏] بِهِ غَيْرُهُ‏.


متن فارسی

از سخنان آن حضرت است درباره نهی نمودن از غیب مردم.

(1)همانا سزاوار است کسانی را که از گناه محفوظ مانده اند، و خداوند به آنها سالم ماندن از معیبت را احیا نموده این که بر اهل گناه و نافرمانی رحم نند( کسانی که از گناه بدور مانده اند بر گنهکاران رحم نموده و دست ایشانرا گرفته از گناه دور کنند).

(2)و شکر و سپاسگزاری بر آنها غلبه داشته باشد( بسیار شکر این نعمت را کنند) و مانع ایشان باشد از گنهکاران (غیبت و بدگوئی آنها نکنند).

(3)در صورتی که بی گناهان نباسد به گناهکاران تعرض کنند، پس چگونه حال کسی که خود عیب دارد و از برادرش عیب می گیرد، و او را بخاطر مبتلا به گناه بودنش سرزنش می کند.

(4)مگر بیاد نمی آورد موقعیت و اهمیت پوشش خدا را از گناهان او آنچه را که بزرگتر است از گناهی که بر برادرش عیب می گیرد( باید بیاد بیاورد که بر گناهان بزرگ او پرده کشیده است که از گناه برادر دینیش بزرگتر است).

(5)و چگونه او را سرزنش می کند با گناهی که خود مرتکب مانند آن گناه شده است.

(6)و اگر مرتکب عین آن گناه نشده باشد خدا را در عملی و گناهی نافرمانی نموده که از گناه او بزرگتر است.

(7)بخدا سوگند اگر با گناهان بزرگ خدا را نافرمانی نکرده باشد، و با گناهان کوچک کرده باشد جرأت و اقدام او بر عیبجوئی و غیبت مردم از هر گناهی بزرگتر است.

(8)ای بنده خدا در عیب گیری کسی بخاطر گناهش سرعت و عجله نکن که شاید آن گناه او آمرزیده شده است.

(9)و بر خودت از گناه کوچک ایمن نباش که شاید بخاطر آن معذب باشی.

(10)پس باید از عیبجوئی خودداری کند کسی مه عیبی را از دیگران میداند بجهت عیبهایی که از خود میداند.

(11)و باید شکر گزاری سالم ماندنش از گناهی که دیگران گرفتار آن شده اند او را مشغول کند-از غیبت دیگران

قبلی بعدی