مردم ستمكار را سه نشان است: با سركشى به مافوق خود ستم روا دارد، و به زير دستان خود با زور و چيرگى ستم مى كند، و ستمكاران را يارى مى دهد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( علی اصغر فقیهی)  >  متاع دنيا ( حکمت شماره 375 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به نامه مورد نظر، شماره نامه را وارد کنید
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

375- وَ قَالَ (عليه السلام): يا أَيهَا النَّاسُ مَتَاعُ الدُّنْيا حُطَامٌ مُوبِئٌ فَتَجَنَّبُوا مَرْعَاهُ قُلْعَتُهَا أَحْظَى مِنْ طُمَأْنِينَتِهَا وَ بُلْغَتُهَا أَزْکى مِنْ ثَرْوَتِهَا حُکمَ عَلَى مُکثِرٍ مِنْهَا بِالْفَاقَةِ وَ أُعِينَ مَنْ غَنِي عَنْهَا بِالرَّاحَةِ مَنْ رَاقَهُ زِبْرِجُهَا أَعْقَبَتْ نَاظِرَيهِ کمَهاً وَ مَنِ اسْتَشْعَرَ الشَّغَفَ بِهَا مَلَأَتْ ضَمِيرَهُ أَشْجَاناً لَهُنَّ رَقْصٌ عَلَى سُوَيدَاءِ قَلْبِهِ هَمٌّ يشْغَلُهُ وَ غَمٌّ يحْزُنُهُ کذَلِک حَتَّى يؤْخَذَ بِکظَمِهِ فَيلْقَى بِالْفَضَاءِ مُنْقَطِعاً أَبْهَرَاهُ هَيناً عَلَى اللَّهِ فَنَاؤُهُ وَ عَلَى الْإِخْوَانِ إِلْقَاؤُهُ وَ إِنَّمَا ينْظُرُ الْمُؤْمِنُ إِلَى الدُّنْيا بِعَينِ الِاعْتِبَارِ وَ يقْتَاتُ مِنْهَا بِبَطْنِ الِاضْطِرَارِ وَ يسْمَعُ فِيهَا بِأُذُنِ الْمَقْتِ وَ الْإِبْغَاضِ إِنْ قِيلَ أَثْرَى قِيلَ أَکدَى وَ إِنْ فُرِحَ لَهُ بِالْبَقَاءِ حُزِنَ لَهُ بِالْفَنَاءِ هَذَا وَ لَمْ يأْتِهِمْ يوْمٌ فِيهِ يبْلِسُونَ.


متن فارسی

اميرالمومنين (عليه السلام) فرمود: اى مردم، کالاى دنيا به منزله ريزه هيزم بى ارزشى است، وباخيز و هلاک سازنده، بنابراين، شما از چراگاه آن (محل به دست آوردآن) دورى کنيد  که دل کندن از آن، از اقامت در آن و آرامش يافتن به آن سودمندتر است  و بسنده کردن به آنچه براى انسان کافى مى باشد و ضرورت دارد، از گرد آوردن مال در آن (يعنى در دنيا) پاکيزه تر است،  هر کس در دنيا ثروت بسيار بيندوزد محکوم به فقر و احتياج است  (زيرا هر چه بيشتر بيندوزد، طمع او زيادتر مى شود و همواره خود را محتاج به گردآورى مال بيشترى مى بيند) و هر که خود را از مال دنيا بى نياز ببيند، آسودگى به يارى او شتافته است  و آن که زيور و آراستگى دنيا مورد پسند او بوده باشد و او را خوش آيد، اين امر، کورى ديدگان وى را (از ديدن و شناخت حق) به دنبال خواهد داشت.
 و هر کس حرص و علاقه شديد به دنيا را شعار قرار دهد، دنيا قلب او را از اندهها پر و مالامال مى سازد  که آن اندوهها، همواره در مرکز اصلى قلب او در جست و خيز و اضطراب خواهد بود  (و اين دو فکر، پيوسته در قلب او در جولان است يا) فکرى که او را (به آنچه دارد يا براى به دست آوردن چيزى) سرگرم مى کند (ديگرى) فکرى که او را (درباره آنچه خواسته و به دست نياورده) اندوهناک مى سازد  و چنين خواهد بود تا راه نفس کشيدن او گرفته شود، آن گاه در فضاى گور و در گودال قبر افکنده شود  در حالى که دو وريد (رگ)گردن او، قطع گشته و در حالى که فانى شدن او بر خداوند آسان است و افکندن او در گور نيز بر برادران و دوستان وى، آسان مى باشد.
 (اما مومن) جز اين نيست که او به ديده عبرت به دنيا نظر مى کند  و از آن به اندازه اى که ضرورت دارد و شکم او براى زنده ماندن به آن نيازمند است از خوراکيهاى دنيا، قوت و خوراک خود قرار مى دهد  و آنچه را درباره دنيا بشنود، با گوش و با نظر دشمنى و کينه توزى مى شنود  (هيچگاه مايل نيست سخنى در ستايش دنيا، به گوش او برسد طبيعت دنيا چنين است که) اگر روزى درباره کسى گفته شود که او ثروت و مکنتى به دست آورده پس از چندى مى گويند او فقير و تنگدست گرديده است  و نيز اگر روزى براى زنده بودن آن کس، شادى شود، روز ديگر براى فانى گرديدن او، محزون مى شوند،  اين است حال دنيا و هنوز آن روز که (دنياطلبان) از رحمت خدا نااميد گردند، فرا نرسيده است.

 

قبلی بعدی