متن عربی
129- و من کلام له (علیه السلام) و فیه یبین سبب طلبه الحکم و یصف الإمام الحق:
أَیتُهَا النُّفُوسُ الْمُخْتَلِفَةُ وَ الْقُلُوبُ الْمُتَشَتِّتَةُ الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ وَ الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ أَظْأَرُکمْ عَلَی الْحَقِّ وَ أَنْتُمْ تَنْفِرُونَ عَنْهُ نُفُورَ الْمِعْزَی مِنْ وَعْوَعَةِ الْأَسَدِ هَیهَاتَ أَنْ أَطْلَعَ بِکمْ سَرَارَ الْعَدْلِ أَوْ أُقِیمَ اعْوِجَاجَ الْحَقِّ اللَّهُمَّ إِنَّک تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یکنِ الَّذِی کانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِی سُلْطَانٍ وَ لَا الْتِمَاسَ شَیءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ وَ لَکنْ لِنَرِدَ الْمَعَالِمَ مِنْ دِینِک وَ نُظْهِرَ الْإِصْلَاحَ فِی بِلَادِک فَیأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِک وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِک اللَّهُمَّ إِنِّی أَوَّلُ مَنْ أَنَابَ وَ سَمِعَ وَ أَجَابَ لَمْ یسْبِقْنِی إِلَّا رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) بِالصَّلَاةِ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لَا ینْبَغِی أَنْ یکونَ الْوَالِی عَلَی الْفُرُوجِ وَ الدِّمَاءِ وَ الْمَغَانِمِ وَ الْأَحْکامِ وَ إِمَامَةِ الْمُسْلِمِینَ الْبَخِیلُ فَتَکونَ فِی أَمْوَالِهِمْ نَهْمَتُهُ وَ لَا الْجَاهِلُ فَیضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ وَ لَا الْجَافِی فَیقْطَعَهُمْ بِجَفَائِهِ وَ لَا الْحَائِفُ لِلدُّوَلِ فَیتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْمٍ وَ لَا الْمُرْتَشِی فِی الْحُکمِ فَیذْهَبَ بِالْحُقُوقِ وَ یقِفَ بِهَا دُونَ الْمَقَاطِعِ وَ لَا الْمُعَطِّلُ لِلسُّنَّةِ فَیهْلِک الْأُمَّةَ.
متن فارسی
فلسفه قبول حکومت
کلامی است از امیرالمومنین علیه السلام:
ای جانهای پر اختلاف و دلهای پراکنده و ای کسانی که بدنهایشان حاضر و عقلهایشان از آنها نهان است ، من شما را به راه حق متوجه می کنم و بدان سوی می رانم، اما شما همچون بزی که از نعره شیر می رمد، و می گریزد، از آن می رمید و می گریزید، بسیار بعید و دور است که من بتوانم تاریکی و ظلمتی را که بر سیمای عدل عارض شده به وسیله شما برطرف سازم یا کجی و انحرافی که در حق پدیدار گشته (و با باطل آمیخته شده) با یاری شما راست گردانم.
خدایا تو، می دانی که آنچه ما انجام دادیم (از جنگ و امور دیگر) برای رغبت و میل شدید به قدرت و فرمانروایی نبود و نیز برای به دست آوردن چیزی از زیادتیهای کالای ناچیز دنیا نبود، لیکن برای این بود که نشانه های دین تو را، (که از میان رفته بود) باز گردانیم و اصلاح ویرانیها را در شهرها و سرزمینهای تو، ظاهر و آشکار سازیم تا در نتیجه آن بندگان ستمدیده تو ایمن گردند و آرامش یابند و حدود و تنبیهاتی که برای خطاکاران تعیین کرده ای و به تعطیل و فراموشی سپرده شده، اقامه و اجرا شود.
خدایا (می دانی) من نخستین کسی هستم که به تو بازگشته و سخن تو را شنیده و آن را پذیرفته است که جز رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، کس دیگری در اقامه نماز بر من پیشی نگرفته است.
و به تحقیق شما دانسته اید که آن کس که بر ناموس و خون و غنیمتها و درآمدهای مردم ولایت دارد و اجرای احکام اسلامی و پیشوایی و رهبری مسلمانان بر عهده اوست، شایسته نیست بخیل باشد تا در اثر آن در اموال مردم طمع کند و در گرفتن آنها سخت حرص بورزد، و نیز چنین کسی سزاوار نیست نادان باشد تا در نتیجه جهل خود، مردم را به گمراهی بکشاند، همچنین جفاکاری و تندخو بودن او نیز شایسته نیست که در چنین حالی مردم را از عرضه کردن حاجتهایشان باز می دارد و رابطه ایشان را با خود قطع می نماید، و نیز سزاوار نیست که اموال مردم را حیف و میل کند و در تقسیم آن، ظلم و جور به کار ببرد که بدون جهت و علتی، گروهی را بر گروهی دیگر ترجیح دهد، همچنین در صدور احکام و فرامین، رشوه گیر نباشد تا در نتیجه آن، حقوق مردم را از میان ببرد و بدون توجه به حدودی که خداوند برای رسیدن به حق تعیین فرموده، آن را فیصله یافته جلوه دهد و نیز شایسته نیست که وی از کسانی باشد که سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به تعطیل و از میان رفتن بکشاند تا در اثر این کار، امت اسلام را هلاک سازد.
قبلی بعدی