اگر بندة خدا اجل و پايان كارش را مى ديد، با آرزو و فريب آن دشمنى مى ورزيد.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >   ترجمه ( علی اصغر فقیهی)  >  سخنی با ابوذر ( خطبه شماره 128 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم

متن عربی

128- و من کلام له (علیه السلام) لأبی ذر رحمه الله لما أخرج إلی الربذة:
یا أَبَا ذَرٍّ إِنَّک غَضِبْتَ لِلَّهِ فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ إِنَّ الْقَوْمَ خَافُوک عَلَی دُنْیاهُمْ وَ خِفْتَهُمْ عَلَی دِینِک فَاتْرُک فِی أَیدِیهِمْ مَا خَافُوک عَلَیهِ وَ اهْرُبْ مِنْهُمْ بِمَا خِفْتَهُمْ عَلَیهِ فَمَا أَحْوَجَهُمْ إِلَی مَا مَنَعْتَهُمْ وَ مَا أَغْنَاک عَمَّا مَنَعُوک وَ سَتَعْلَمُ مَنِ الرَّابِحُ غَداً وَ الْأَکثَرُ حُسَّداً وَ لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ کانَتَا عَلَی عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اتَّقَی اللَّهَ لَجَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً لَا یؤْنِسَنَّک إِلَّا الْحَقُّ وَ لَا یوحِشَنَّک إِلَّا الْبَاطِلُ فَلَوْ قَبِلْتَ دُنْیاهُمْ لَأَحَبُّوک وَ لَوْ قَرَضْتَ مِنْهَا لَأَمَّنُوک.


متن فارسی

کلامی است از امیرمومنان علیه السلام که آن را به ابوذر که خدای او را رحمت کند، در هنگام تبعید او به ربذه فرمود: ای ابوذر، همانا تو برای خشنودی خدا غضب کردی، پس به کسی که برای او غضبناک شدی، امیدوار باش، به راستی آن گروه (عثمان و یارانش) از بیم دنیایشان از تو ترسیدند و تو برای حفظ دینت از آنها ترسیدی، پس تو آنچه را که آنها برای آن از تو ترسیدند، به خودشان وا گذار و برای آنچه به خاطر آن از آنها ترسیدی (یعنی دینت) از ایشان بگریز، پس چه محتاجند آنها به پذیرفتن سخن تو درباره آنچه از آن منعشان می کردی (که منکرات و کارهای زشت را مرتکب نشوند) و چه قدر تو بی نیازی از آنچه آنها تو را از آن منع می کردند (یعنی امور دیناوی) و به زودی خواهی دانست که فردا (یعنی روز حساب) سود برنده کیست؟ و چه کسی حسد برندگان بیشتری دارد؟ و اگر راههای آسمانها و زمینها بر روی بنده ای از بندگان خدا بسته باشد، آن گاه آن بنده از خشم خدا پرهیز کند هر آینه خداوند برای او راه خروجی از آن دو قرار خواهد داد جز به حق به هیچ چیز دیگری انس و الفت نگیر و جز امور باطل از هیچ چیز دیگر وحشت مکن، اگر تو دنیای آنها (یعنی عثمان و معاویه و یارانشان را) می پذیرفتی: هر آینه تو را دوست می داشتند و اگر چیزی از دنیا را برای خود جدا می کردی و به آن راضی می شدی، تو را ایمنی و اطمینان خاطر قرار می دادند.

 

قبلی بعدی