بيشترين اوقات زندگى را به زن و فرزندت اختصاص مده ، زيرا اگر زن و فرزندت از دوستان خدا باشند خدا آن ها را تباه نخواهد كرد ، و اگر دشمنان خدايند ، چرا غم دشمنان خدا را مى خوري؟!
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت

خانه  >  ارکان ایمان ( حکمت شماره 31 )

خطبـه ها
نامـــه ها
حکمت ها
غرائب الکلم
برای دسترسی سریع به حکمت مورد نظر، شماره حکمت را وارد کنید

متن عربی

31. وَ سُئِلَ عَنِ الْاِیمَانِ، فَقَالَ:

  1. الإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ:
  2.  عَلَى الصَّبْرِ، وَ الْيَقِينِ، وَ الْعَدْلِ، وَ الْجِهَادِ.
  3.  وَ الصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ:
  4. عَلَى الشَّوْقِ، وَ الشَّفَقِ، وَ الزُّهْدِ، وَ التَّرَقُّبِ:
  5.  فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلا عَنِ الشَّهَوَاتِ؛
  6. وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ؛
  7. وَ مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِيبَاتِ؛
  8. وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَى الْخَيْرَاتِ.
  9. وَ الْيَقِينُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ:
  10. عَلَى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ، وَ تَأَوُّلِ الْحِکْمَةِ، وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ، وَ سُنَّةِ الأَوَّلِينَ.
  11. فَمَنْ تَبَصَّرَ فِي الْفِطْنَةِ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِکْمَةُ؛
  12. وَمَنْ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِکْمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ؛
  13. وَمَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَکَأَنَّمَا کَانَ فِي الأَوَّلِينَ.
  14. وَ الْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ:
  15. عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ، وَ غَوْرِ الْعِلْمِ، وَ زُهْرَةِ الْحُکْمِ، وَ رَسَاخَةِ الْحِلْمِ،
  16. فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ؛
  17. وَ مَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَرَ عَنْ شَرَائِعِ الْحُکْمِ؛
  18. وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ يُفَرِّطْ فِي أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِي النَّاسِ حَمِيداً.
  19. وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ:
  20. عَلَى الأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ، وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ الصِّدْقِ فِي الْمَوَاطِنِ، وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِينَ:
  21. فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُوْمِنِينَ،
  22. وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْکَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْکَافِرِينَ؛
  23. وَ مَنْ صَدَقَ فِي الْمَوَاطِنِ قَضَى مَا عَلَيْهِ،
  24. وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِينَ وَ غَضِبَ لِلَّهِ، غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَ أَرْضَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
  25. وَ الْکُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ:
  26. عَلَى التَّعَمُّقِ، وَ التَّنَازُعِ، وَ الزَّيْغِ، وَ الشِّقَاقِ:
  27. فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ يُنِبْ إِلَى الْحَقِّ؛
  28. وَ مَنْ کَثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ؛
  29. وَ مَنْ زَاغَ سَاءَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ، وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّيِّئَةُ، وَ سَکِرَ سُکْرَ الضَّلالَةِ؛
  30. وَ مَنْ شَاقَّ وَ عُرَتْ عَلَيْهِ طُرُقُهُ، وَ أَعْضَلَ عَلَيْهِ أَمْرُهُ، وَ ضَاقَ عَلَيْهِ مَخْرَجُهُ.
  31. وَ الشَّکُّ عَلى أَرْبَعِ شُعَبٍ:
  32. عَلَى التَّمَارِي، وَ الْهَوْلِ، وَ التَّرَدُّدِ، وَ الأِسْتِسْلامِ:
  33. فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَيْدَناً لَمْ يُصْبِحْ لَيْلُهُ؛
  34. وَ مَنْ هَالَهُ مَا بَيْنَ يَدَيْهِ نَکَصَ عَلى عَقِبَيْهِ؛
  35. وَ مَنْ تَرَدَّدَ فِي الرَّيْبِ وَ طِئَتْهُ سَنَابِکُ الشَّيَاطِينِ؛
  36. وَ مَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَکَةِ الدُّنْيَا وَ الاْخِرَةِ هَلَکَ فِيهِمَا.

قال الرَّضىُ: وَ بَعْدَ هذا کَلامٌ تَرَکْنا ذِکْرَهُ خَوْفَ الاْطالَةِ وَ الْخُرُوجَ عَنِ الْغَرَضِ الْمَقْصُودِ فِي هذا الْبابِ.


متن فارسی

از امام (علیه السلام) درباره ایمان سؤال شد. فرمود:

  1.  ایمان بر چهار پایه استوار است:
  2. «صبر»، «یقین»، «عدالت» و«جهاد».
  3. صبر، بر چهار شعبه استوار است:
  4. اشتیاق، ترس، زهد وانتظار.
  5. آن کس که مشتاق بهشت باشد، شهوات و تمایلات سرکش را به فراموشى مى سپارد
  6. وآن کس که از آتش جهنم بیمناک باشد از گناهان دورى مى گزیند
  7. وکسى که زاهد وبى اعتنا به دنیا باشد مصیبت ها را ناچیز مى شمرد
  8. و آن کس که انتظار مرگ را مى کشد براى انجام اعمال نیک سرعت مى گیرد.
  9. یقین نیز بر چهار شاخه استوار است:
  10. بینش هوشمندانه و عمیق، پى بردن به دقایق حکمت، پند گرفتن از عبرت ها، و اقتدا به روش پیشینیان (صالح).
  11.  کسى که بینایى هوشمندانه داشته باشد حکمت و دقایق امور براى او روشن مى شود .
  12. وکسى که دقایق امور براى او روشن شود عبرت فرامى گیرد .
  13. وکسى که درس عبرت گیرد چنان است که گویا همیشه با گذشتگان بوده است.
  14. عدالت نیز چهار شعبه دارد:
  15. فهم دقیق، علم ودانش عمیق، قضاوت صحیح و روشن، و حلم و بردبارى راسخ.
  16. کسى که درست بیندیشد به اعماق دانش آگاهى پیدا مى کند.
  17. و کسى که به عمق علم و دانش برسد از سرچشمه احکام سیراب بازمى گردد
  18. و آن کس که حلم وبردبارى پیشه کند گرفتار تفریط و کوتاهى در امور خود نمى شود و در میان مردم با آبرومندى زندگى خواهد کرد.
  19. جهاد نیز چهار شاخه دارد:
  20. امر به معروف، نهى از منکر، صدق و راستى در معرکه هاى نبرد، و دشمنى با فاسقان.
  21. آن کس که امر به معروف کند پشت مؤمنان را محکم ساخته
  22. و آن کس که نهى از منکر کند بینى کافران (و منافقان) را به خاک مالیده
  23. و کسى که صادقانه در میدان هاى نبرد با دشمن (و هرگونه مقابله با آن ها) بایستد وظیفه خود را (در امر جهاد) انجام داده
  24. و کسى که فاسقان را دشمن دارد و براى خدا خشم گیرد خداوند به خاطر او خشم و غضب مى کند (و او را در برابر دشمنان حفظ مى نماید) و روز قیامت وى را خشنود مى سازد.
  25. ارکان کفر و شرک: کفر بر چهار پایه قرار دارد:
  26. تعمق (رفتن به دنبال اوهام به گمان کنجکاوى درباره اسرار)، ستیزه جویى و جدال، انحراف از حق (به سبب هوا و هوس ها و تعصب ها)، وشقاق (دشمنى با حق ولجاجت در برابر آن).
  27. آن کس که تعمق وکنجکاوى ناصواب پیشه کند هرگز به حق باز نمى گردد.
  28. آن کس که بر اثر جهل، بسیار به نزاع و ستیز برخیزد، نابینایى او درباره حق پایدار خواهد ماند.
  29. و کسى که از راه حق منحرف شود (و به دنبال هوس ها برود) خوبى در نظرش بدى و بدى نزدش خوبى جلوه مى کند و گرفتار مستى گمراهى مى شود .
  30. و آن کس که به عناد و لجاجت پردازد طرق رسیدن (به حق) براى او ناهموار مى گردد و کارها بر او سخت و پیچیده مى شود و در تنگنایى که خارج شدن از آن مشکل است گرفتار خواهد شد.
  31. شاخه هاى شک: شک نیز بر چهار پایه استوار است:
  32. مراء (گفت وگوى بى حاصل)، ترس (از کشف حقیقت)، تردید (در تصمیم گیرى)، و تسلیم (خودباختگى).
  33. آن کس که مراء و گفت وگوى بى حاصل را عادت خود قرار دهد ظلمت و تاریکى شب شک او را به روشنایى روزِ یقین نمى رساند .
  34. و آن کس که از حقایق پیش روى خود وحشت کند (و از تصمیم گیرى صحیح بپرهیزد) به قهقرا باز مى گردد .
  35. وآن کس که در تردید و دودلى باشد (و در تصمیم گیرى وسواس به خرج دهد) زیر سم شیاطین له مى شود .
  36. و کسى که در برابر عوامل هلاکت خویش در دنیا وآخرت تسلیم گردد (و به مبارزه بر ضد اسباب شک و شبهه برنخیزد) در هر دو جهان هلاک خواهد شد.

مرحوم سیّد رضى پس از پایان این حدیث مى گوید: بعد از این کلام، سخنان دیگرى بوده که ما از بیم اطاله سخن و خارج شدن از هدف اصلى در این باب، از آن ها صرف نظر کردیم.

قبلی بعدی